کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حبس النفس
لغتنامه دهخدا
حبس النفس . [ ح َ سُن ْ ن َ ف َ ] (ع اِ مرکب ) بازداشتن دَم . دم نکشیدن . دم نزدن . نگاه داشتن نفس .
-
واژههای همآوا
-
هبث
لغتنامه دهخدا
هبث . [ هََ ] (ع مص ) بیهوده خرج کردن مال . تبذیر. (تاج العروس ) (معجم متن اللغة). ریخت و پاش کردن مال .
-
هبس
لغتنامه دهخدا
هبس . [هََ ب َ ] (ع اِ) گل خیرو که آن را منثور و نمام نیزخوانند. (منتهی الارب ). گل خیری که بدان منثور و نمام نیز گویند. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). گل خیرو. (ناظم الاطباء). خیری . همیشه بهار. || گل بنفشه . (ناظم الاطباء). || قسمی ...
-
هبص
لغتنامه دهخدا
هبص . [ هََ ] (ع مص ) رجوع به هَبَص شود.
-
هبص
لغتنامه دهخدا
هبص . [ هََ ب َ ] (ع مص ) شادمانی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) : فَرَّ و اعطانی رشاء ملصاکذنب الذئب یعدی الهبصا. (از تاج العروس ).|| شتافتن . (منتهی الارب ). شتاب کردن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به شتاب ...
-
هبص
لغتنامه دهخدا
هبص . [ هََ ب ِ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با نشاط. (معجم متن اللغة). || حریص بخوردن چیزی و بیقرار بر آن . (اقرب الموارد). || شتابنده . به شتاب رونده . (اقرب الموارد). شتاب . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || آزمند شک...
-
هبص
لغتنامه دهخدا
هبص . [هََ ب َ ] (ع اِمص ) اضطراب . قلق . (معجم متن اللغة).
-
حبث
لغتنامه دهخدا
حبث . [ ح َ ب ِ ] (ع اِ) نوعی از مار که دم ندارد. (؟) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
احباس
لغتنامه دهخدا
احباس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَبس و حِبس .
-
محبس
لغتنامه دهخدا
محبس . [ م َ ب َ ] (ع مص ) حبس کردن . حبس . بازداشت و بند کردن کسی را. (از منتهی الارب ).
-
تثبیر
لغتنامه دهخدا
تثبیر. [ ت َ ] (ع مص ) بازداشتن از حاجت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حبس کردن چیزی بر کسی . (از قطر المحیط). حبس کردن . (شرح قاموس ). حبس کردن چیزی را. (تاج العروس ج 3 ص 72).
-
انحباس
لغتنامه دهخدا
انحباس . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) حبس شدن . (ناظم الاطباء).
-
فرزک
لغتنامه دهخدا
فرزک . [ ] (اِخ ) نام دهی است . حمداﷲ مستوفی آرد: حبس و فرزک و هندیجان این نواحی میان ارجان و دیگر اعمال فارس است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 130). این ده میان ارجان و حبس قرار داشته و از آنجا تاارجان شش فرسنگ بوده است . (از نزهةالقلوب ص 189).
-
ربود
لغتنامه دهخدا
ربود. [ رُ ] (ع مص ) اقامت کردن به جایی . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مقیم شدن . (دهار). || حبس کردن و در زندان نهادن . (ناظم الاطباء). بازداشت کردن کسی را. (از منتهی الارب ). حبس کردن کسی را. (از اقرب الموارد). ...