کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبرج
لغتنامه دهخدا
حبرج . [ ح ُ رُ ] (ع اِ) نوعی مرغابی . (منتهی الارب ). || بعضی گفته اند چرز نر. ج ، حبارج ، حباریج . ابن بیطار گوید: مرغی است در مصر معروف . و بالسی گوید: گوشت آن گرم و سنگین وناگوار و مولد سودا باشد. (ابن بیطار ج 2 ص 5). قلقشندی گوید: و هو الحباری ....
-
واژههای همآوا
-
هبرج
لغتنامه دهخدا
هبرج . [ هََ رَ ] (ع ص ، اِ) رفتار شتاب سبک .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راه رفتن تند و کند. (اقرب الموارد). راه رفتن سریع و خفیف ، درهم . (معجم متن اللغة). || مرد درهم کننده رفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مردی که راه رفتنش درهم باشد. (اقرب...
-
هبرج
لغتنامه دهخدا
هبرج . [ هَِ رِ ] (ع ص ) مرد ستبر فربه . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
حبارج
لغتنامه دهخدا
حبارج . [ ح َ رِ ] (ع اِ) ج ِ حُبْرُج .
-
حباریج
لغتنامه دهخدا
حباریج . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حُبْرُج .