کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبران
لغتنامه دهخدا
حبران . [ ح َ ] (اِخ ) صاحب مراصدالاطلاع گوید: شهری است و گمان میکنم که از دیار بنی بکر باشد نزدیک اسعرد.
-
حبران
لغتنامه دهخدا
حبران . [ ح ِ ] (اِخ ) کوهی است . زیدالخیل در وصف ناقه ٔ خود گوید : غدت من رحیخ ثم راحت عشیةبحبران ارقال العتیق المجفرفقد غادرت للطیر لیلة خمسهاجواراً برمل النغل لما یسعر.و نیز راعی گوید:کانها ناشط حم مدامعه من وحش حبران بین النقع والظفر.(معجم البلدا...
-
حبران
لغتنامه دهخدا
حبران . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن عمروبن قیس بن جشم بن عبدالشمس . پدر قبیله ای به یمن و از ایشان است ابوسعید حبرانی عبداﷲبن بشر سکسکی . (سمعانی ص 153). و ازآن قبیله است ابوراشد و جمعی دیگر. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
هبران
لغتنامه دهخدا
هبران . [ ] (اِخ ) دهی است جزءبخش حومه ٔ شهرستان ساوه . در 21 هزارگزی ساوه و 18 هزارگزی راه عمومی آن واقع شده . ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 239 تن سکنه ٔ ترکی و فارسی زبان است . محصولات آنجا غلات و بنشن و دارای باغهای بادام و گردو و سیب می...
-
جستوجو در متن
-
جبل خلیل
لغتنامه دهخدا
جبل خلیل . [ ج َ ب َ ل ِ خ َ ] (اِخ ) نام کوهی است که در جهت شمال قصبه ٔ حبران نزدیک فلسطین قرار دارد. رجوع به حبرون شود.
-
حبرانی
لغتنامه دهخدا
حبرانی . [ ح ُ نی ی ] (اِخ ) ابوراشد. احضر نام داشت و بعض اصحاب پیغمبر را دریافت . و از شامیان محسوب است و مردم آنجا از وی روایت کنند. (سمعانی 153ب ). رجوع به حبران شود.