کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حباء
لغتنامه دهخدا
حباء. [ ح َ ] (ع مص ، اِ) حبوة.
-
حباء
لغتنامه دهخدا
حباء. [ ح َ ب َءْ ] (ع ص ) همنشین پادشاه ، و خاصه ٔوی و وزیر .ج ، احباء. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).
-
حباء
لغتنامه دهخدا
حباء. [ ح ِ ] (ع اِ) دهش بی پاداش و منت ، یا عام ّ است . محابات . (منتهی الارب ). دهش . بخشش . (وطواط). عطا. حبوة. محابات (در همه ٔ معانی ). عطا دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || حبیة، و آن نوعی از نشستن است . || مهر زن . || (مص ) یاری دادن بی پاداش و ...
-
حباء
لغتنامه دهخدا
حباء. [ ح ُ ] (ع اِ)حَبیّة. حباء. نوعی از نشستن باشد. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
هباء
لغتنامه دهخدا
هباء. [ هََ ] (ع اِ) گرد و غبار هوا که از روزن در آفتاب پیدا آید و به دود ماند. نغام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آن گرد پراکنده که چون آفتاب از روزنه تابد، نماید. (ترجمان تهذیب عادل ). غبار یا چیزی شبیه به دود که در نور خورشید پراکنده باشد. (اقر...
-
هباء
لغتنامه دهخدا
هباء. [ هََ ] (ع اِ) وزنی برابر 11741824 از حبة یا 00000029% از غرام . (معجم متن اللغة).
-
هباع
لغتنامه دهخدا
هباع . [ هَِ] (ع اِ) ج ِ هُبَع. شتر بچگانی که در آخر نتاج زاده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به هبع شود.
-
جستوجو در متن
-
احباء
لغتنامه دهخدا
احباء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَباء.
-
محاباء
لغتنامه دهخدا
محاباء. [ م ُ ] (ع مص ) محاباة. حباء. (ناظم الاطباء). رجوع به محاباة شود.
-
حبوة
لغتنامه دهخدا
حبوة. [ ح َب ْ وَ ] (ع مص ) حباء. بخشیدن بی پاداش و منت ، یا عام است . || بازداشتن از عطیة، و لغت از اضداد است . (منتهی الارب ).
-
ریش
لغتنامه دهخدا
ریش . (ع اِ) پر مرغ . ج ، اَریاش ، ریاش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (دهار). پر مرغ و زینت آن . در مرغ به منزله ٔ موی در دیگر جانوران است . یکی آن ریشة. ج ، ریاش ، اریاش . (از اقرب الموارد). پر مرغ . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص ...
-
محاباة
لغتنامه دهخدا
محاباة. [ م ُ ] (ع مص ) حباء. یاری دادن کسی را. (از منتهی الارب ). نصرت و مدد کردن . یاری کردن . اعانت . || صلح و نگهداشت . محابا. (آنندراج ). || عطاکردن بی پاداش و منت . || با کسی به عطا دادن نبرد نمودن . (منتهی الارب ). معارضه کردن در بخشش . (از آن...
-
عطا دادن
لغتنامه دهخدا
عطا دادن . [ ع َ دَ ] (مص مرکب ) بخشش . بخشیدن . بخشش دادن . اجداء، اشبار. اصفار. اعطاء. افراض . امتناح . انالة. اوس . تنویل . حباء. حبوة. رفد. زبد. شبر. صلة. فرض . مناولة. نحل . نصر. نفح . نوال . نول . وصل . هزر. هناء : ز بس عطاکه دهد هر که زو عطا ب...