کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاکة
لغتنامه دهخدا
حاکة. [ ک َ ] (اِخ ) وادیی است در بلاد عذرة، و بدانجا وقعه ای یعنی جنگی بوده است . (معجم البلدان ).
-
حاکة
لغتنامه دهخدا
حاکة. [ ک َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حائک . بافندگان . نساجان . جولاهان . جامه بافان . جولاهگان . قوم حاکة و قوم حوکة. (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
حوکة
لغتنامه دهخدا
حوکة. [ ح َ وَ ک َ ] (ع ص ، اِ) حاکة. ج ِ حائک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مردان بافنده . (آنندراج ). بافندگان . نساجان . جولاهان . جولاهگان . رجوع به حائک شود.
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...