کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاوى موضوعاتى چون است پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حاوی
لغتنامه دهخدا
حاوی . (ع ص ) حاو.نعت فاعلی از حی ّ و حوایة. فراگیرنده از هر سوی . محتوی . احاطه کننده . گرادگردگیرنده . از همه سو بر چیزی محیطشونده . محیط. || شامل . مشتمل . محتوی بر. || مارافسای . (مهذب الاسماء). مارگیر. صاحب مار. الذی یرقی الحیة. (اقرب الموارد). ...
-
حاوی بودن
لغتنامه دهخدا
حاوی بودن . [ دَ ](مص مرکب ) مشتمل بودن . گنجیده بودن . در بر داشتن .
-
جستوجو در متن
-
پاشنه گزک
لغتنامه دهخدا
پاشنه گزک . [ ن َ / ن ِ گ َ زَ ] (اِ مرکب ) پاشنه گز. جنبنده ای باشد چون نیم کره ٔ سیاه نزدیک چندِ نیم گردکانی و پایهای ریزه دارد و پشت وی مدوّر است چون سپری و سیاهی او از جعل کمتر است و چون در زیر پای یا سنگی پخش شود درون آن همه چون پیهی سفید باشد و...
-
مخلج
لغتنامه دهخدا
مخلج . [ م َ ل َ ] (اِ) نام گیاهی است که چون چاروا خورد مست شود. (برهان ) (آنندراج ). یک نوع گیاهی است که چون چارپایان خورند مست شوند. (ناظم الاطباء).
-
قطلب
لغتنامه دهخدا
قطلب . [ ق َ ل َ ] (ع اِ) درختی است که در کوههای شام بسیار میروید. برگهائی باریک و نرم و سخت سرخ دارد و دانه های آن چون انگور سبز است و هرگاه برسد چون یاقوت سرخ بود و بوی آن خوش است و طعم آن شیرین و هرگاه جویده شود تفاله ٔ آن چون کاه گردد. یکی ِ آن ق...
-
ملخچ
لغتنامه دهخدا
ملخچ . [ م َ ل َ ] (اِ)گیاهی باشد که چون چهارپایان خورند مست گردند. (برهان ). گیاهی است که چون حیوانات بخورند مست شوند. (آنندراج ) (انجمن آرا). گیاهی است که چون حیوان بخورد مست شود. (الفاظ الادویه ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
الکتاب
لغتنامه دهخدا
الکتاب . [ اَ ک ِ ] (اِخ ) نام کتاب سیبویه در نحو عربی . این کلمه را چون مطلق آرند نزد نحویان مراد کتاب سیبویه فارسی است و اهل معانی بیان چون الکتاب گویند منظور دلائل الاعجاز عبدالقاهر باشد، و چون فقیهان الکتاب گویند مقصود مختصر قدوری است . (یادداشت ...
-
جاجرمینه
لغتنامه دهخدا
جاجرمینه . [ ج َ ن َ ] (اِخ ) چشمه ای است پرآب ، چون آفتاب برآید یک قطره آب در آن نماند. کذا فی عجایب البلدان . (شرفنامه ٔ منیری ). چشمه ای است که چون آفتاب برمی آید آب آن فرومیرود و چون آفتاب فرومیرود آب آن برمی آید. (برهان ) (آنندراج ).
-
ستی زرین
لغتنامه دهخدا
ستی زرین . [ س ِت ْ تی ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام آهنگی است : یکی چون معبد مطرب ، دوم چون زلزل رازی سیم چون ستی زرین ، چهارم چون علی مکی .منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 133). رجوع به آهنگ شود.
-
ابیداد
لغتنامه دهخدا
ابیداد. [ اَ ] (اِ مرکب ) پاره ای لغت نامه های فارسی این کلمه را معنی بیداد داده و به بیت ذیل سوزنی تمسک کرده اند، و شاهد دیگری دیده نشده است : ستمکاره یار است و من مانده عاجزکه تا با ابیداد او چون کنم چون . سوزنی .لیکن در تذکره ٔ تقی الدین و نیز دو ...
-
پی
لغتنامه دهخدا
پی . (اِ) نام حرف «پ » یعنی باء فارسی بسه نقطه ٔ تحتانی و آن از حروف مخصوصه ٔ فارسی است و در تعریب و غیر تعریب به فاء بدل شود، چون پیل و فیل ؛ و ببای موحده چون تپ و تب ؛ و به جیم چون پالیز و جالیز؛ و به غین معجمه چون : پرویزن و غرویزن ؛ و به کاف تازی...
-
اسم تام
لغتنامه دهخدا
اسم تام . [ اِ م ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) در عربی آن اسم است که اسم دیگر را نصب دهد تا تمییز آن باشد. و تمامیت اسم به چهار چیز است : 1- تنوین چون : عندی رطل ٌ زیتاً. 2- نون تثنیه چون : منوان سمناً. 3- نون شبه جمع چون : عشرون درهماً. 4- اضافه ...
-
بارپوست
لغتنامه دهخدا
بارپوست . (اِ مرکب ) نوعی از مرکبات است که پوست میوه ٔ آن چون پوست لیموی شیرین زرد و شکل آن چون گلابی کشیده و دراز باشد، بزرگتر از گلابی .
-
نبش
لغتنامه دهخدا
نبش . [ ن ِ ] (ع اِ) درختی است شبیه صنوبر، سنگین تر از آبنوس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). درختی است برگش چون برگ صنوبر. (از اقرب الموارد). درختی است چون صنوبر، جز اینکه فراهم آمده تر و محکم تر و سخت تر از آبنوس است ، چوب سرخ رنگی به سخ...