کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاصب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاصب
لغتنامه دهخدا
حاصب . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حصب . || باد سخت که سنگ ریزه و خاک بردارد. باد سنگ باران . باد که سنگ آرد. بادی که سنگ ریزه پاشد : ا فأمنتم ان یخسف بکم جانب البر او یرسل علیکم حاصبا ثم لاتجدوا لکم وکیلا. (قرآن 68/17) فکلا اخذنا بذنبه فمنهم من...
-
واژههای همآوا
-
حاسب
لغتنامه دهخدا
حاسب . [ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حساب . شمارنده . شمارکننده . شمارگر. شمارگیر. (مهذب الاسماء). محاسب . سمعانی گوید: «بفتح الحاء والسین المهملتین و فی آخرها الباء المعجمة بواحدة. هذه اللفظة لمن یعرف الحسبان ...» ج ، حَسَبة، حُسّاب ، حاسبون ، حاسبین ...
-
جستوجو در متن
-
حواصب
لغتنامه دهخدا
حواصب . [ ح َ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ حاصب . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به حاصب شود.