کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حارک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حارک
لغتنامه دهخدا
حارک . [ رِ ] (ع اِ) سر کتف ستور. زوَرِ کتف اسب . (مهذب الاسماء). || رستنگاه یال اسب ازسوی پشت که سوار در دست گیرد. || استخوان میان دوش . استخوان دو دوش . استخوانی بلند از دو جانب دوش . || منتهای ما بین دو دوش . ج ، حوارک . || در عبارت ذیل معنی حارک ...
-
جستوجو در متن
-
محترک
لغتنامه دهخدا
محترک . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) آنکه لازم گیرد سر کتف شتر (حارک ) را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که لازم می گیرد حارک شتر خود را در سواری . (ناظم الاطباء).
-
ساحلات
لغتنامه دهخدا
ساحلات . [ ح ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است در فارس . در تاریخ گزیده آمده : در زمان او [ ابوبکربن سعدبن زنگی ] ملک فارس رونق تمام گرفت و بسیار عمارات و خیرات کرد چون رباط مظفری ابرقوه ... و مظفری حارک (؟) بر راه ساحلات . (تاریخ گزیده چ عکسی لندن ص 508). رجو...
-
حرک
لغتنامه دهخدا
حرک . [ ح َ ] (ع مص ) به زَوَرِ کتف زدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر زَبَرِ کتف زدن . (دهار). || استوار کردن چیزی . || به رسن محکم بستن . || فشردن . || جنبیدن . (منتهی الارب ). || زدن بر حارک شتر. || بازماندن و سر برزدن از حقی که بر وی بود. || عنین گرد...