کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاجتها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاجتها
لغتنامه دهخدا
حاجتها. [ ج َ ] (اِ) جمع فارسی حاجت . اوطار. اَرائب . مآرب . اِرَب . حاج . حوائج .
-
جستوجو در متن
-
ارائب
لغتنامه دهخدا
ارائب . [ اَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ اِرب . حاجتها. (غیاث اللغات ).
-
ذات الصدور
لغتنامه دهخدا
ذات الصدور. [ تُص ْ ص ُ ](ع اِ مرکب ) افکار. اندیشه ها. حاجتها. (مهذب الاسماء). مضمرات قلب : انه علیم بذات الصدور. (قرآن 5/11).
-
آب استه
لغتنامه دهخدا
آب استه . [ ] ( ) و اندر نواحی وی [ قصبه ٔ پریم در جبل قارن ] چشمه های آبست که بیک سال اندر، چندین بار بیشترین مردم این ناحیت بدانجا شوند، آب استه با نبید و رود و سرود و پای کوفتن و آنجا حاجتها خواهند از خدای و آن را چون تعبدی دارند و باران خواهند بو...
-
چل ویک منبر
لغتنامه دهخدا
چل ویک منبر.[ چ ِ ل ُ ی َ / ی ِ مِم ْ ب َ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح عامه نذری است که در شب عاشورا یا شب یازدهم محرم چهل ویک شمع در چهل ویک جا که منبر و روضه خوانی است ، به نیت برآورده شدن حاجات یا سلامت و بقاء عزیزان افروزند. نذری به قصد روا شدن حاجتها ...
-
مآرب
لغتنامه دهخدا
مآرب . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَأرَبَة. (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). نیازها. حاجتها : قال هی عصای اتوکؤا علیها و اهش بها علی غنمی و لی فیها مآرب اخری . (قرآن 18/20). دیگری به قوت عقل بر مطالب و مآرب خویش ...
-
جشن بزرگ
لغتنامه دهخدا
جشن بزرگ . [ ج َ ن ِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوروز خاصه است و آن روز ششم فروردین ماه قدیم باشد و آن روز خرداد نام دارد. (برهان ). ششم فروردین مه باشد و آنرا نوروز خاصه گویند. (آنندراج ). نوروز بزرگ . نوروزخاصه . روز ششم (خرداد روز) از ماه فر...
-
تعبد
لغتنامه دهخدا
تعبد. [ ت َ ع َب ْ ب ُ ] (ع مص ) عبادت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بندگی کردن . (دهار). پرستش کردن خدای را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بندگی کردن و عبادت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پرستیدن و یگانه شدن در عبادت . (از اقرب الموارد) : آنجا ش...
-
گنه کار
لغتنامه دهخدا
گنه کار. [ گ ُ ن َه ْ ] (ص مرکب ) گناهکار. عاصی . مذنب . مجرم . آثِم . اثیم . تبه کار. تباه کار. خطاکار. مقصر. خاطی . بزه کار. بزه مند : گنه کار بهرام بدبا سپاه بیاراست بر پیش ما رزمگاه . فردوسی .که نزدیک ما او گنه کار شدوز این تاج و اورنگ بیزار شد. ...
-
روا کردن
لغتنامه دهخدا
روا کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برآوردن خواهش کسی .اسعاف . اجابت کردن . اِنجاز. نَجْز. مقضی کردن . استجابت کردن . رجوع به روا داشتن و روا شود : سه حاجت روا کن مرا هم کنون بدان تا نیایم زدینت برون . شمسی (یوسف و زلیخا).دنیا بمهر حاجت من می روا کند...
-
قارن
لغتنامه دهخدا
قارن . [ رَ ] (اِخ ) کوه ... نام کوهی است در مازندران . (حبیب السیر خیام ج 2 ص 417). و آن را به این ملاحظه که ملک الجبال لقب داشته کوه قارن میگفته اند.(آنندراج ). ناحیتی است [ به دیلمان ] که مر او را ده هزار و چیزی ده است . (؟) و پادشای او را سپهبد ش...
-
صاعد
لغتنامه دهخدا
صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن هبةاﷲبن توما البغدادی النصرانی الطبیب ، المکنی بابی الکرم . قفطی گوید: وی معالجتی نیکو و اصابتی بکمال و دستی مبارک و توفیقی بسیار داشت و ازجوانمردی و امانت برخوردار بود. در ایام خلافت الناصر لدین اﷲ تقدم یافت تا به من...
-
اردی بهشت
لغتنامه دهخدا
اردی بهشت . [ اَ /اُ ب ِ هَِ ] (اِ) در اوستا، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت مرکب از دو جزء است : اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس . دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و کلمه ٔ مرکب به معنی بهترین راستی است . مؤلف بره...
-
خواستن
لغتنامه دهخدا
خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص ) خواهش کردن . (ناظم الاطباء). طلب کردن . طلبیدن . ابتغاء. (یادداشت مؤلف ) : مهر جویی ز من و بی مهری هده خواهی ز من و بی هده ای . رودکی .از درخت اندر گواهی خواهد اوتو بناگه از درخت اندر بگوکآن تبنگو کاندر او دینار بودآن...