کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیرفتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیرفتی
لغتنامه دهخدا
جیرفتی . [ رُ ] (اِ) کبک انجیر. کبکنجیر، و آن مرغی است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
جیرفتی
لغتنامه دهخدا
جیرفتی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به جیرفت . رجوع به جیرفت شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن فضل بن محمد سیستانی طاقی . یکی از شیوخ تصوف در مائه ٔ چهارم از مردم طاق ، شهری کوچک به سیستان و منشاء وی هرات است و از شاگردان موسی بن عمران جیرفتی است و وفات او در غره ٔ صفر 416 هَ . ق . بوده است . رجوع به...
-
خویسه
لغتنامه دهخدا
خویسه . [ خ َ س َ / س ِ ] (اِ) منازعه . مناقشه . مباحثه . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ) (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : ابوعبداله خفیف را با موسی بن عمران جیرفتی خویسه افتاد. (از نفحات الانس جامی از انجمن آرای ناصری ).