کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَهَنَّمُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جهنم
لغتنامه دهخدا
جهنم . [ ج َ هََ ن ْ ن َ ] (ع اِ) نام دوزخ . (منتهی الارب ). دار مکافات و کیفر پس از مرگ ، و آن ممنوع از صرف است . صاحب کلیات گوید: جهنم را گویند، عجمی و گویند فارسی و گویند عبرانی است و اصل آن کَهَنّام است . (اقرب الموارد). جهنم از عبری جهینون . دوز...
-
وادی جهنم
لغتنامه دهخدا
وادی جهنم . [ ی ِ ج َ هََ ن ْ ن َ ] (اِخ ) موضعی است بین جامع شهر بیت المقدس و دشت ساهره : ... میان جامع و این دشت ساهره وادیی است عظیم ژرف و در آن وادی که همچون خندقی است بناهای بزرگ است بر نسق پیشینیان . و گنبدی سنگین دیدم تراشیده و بر سر خانه ای ن...
-
جهنم دره
لغتنامه دهخدا
جهنم دره . [ ج َ هََ ن ْ ن َ دَرْ رَ / رِ] (اِ مرکب ) جای نامعلوم در تداول عامه ، هنگامی که ندانند کسی بکجا رفته و از رفتن او یا نبودن او خشمگین باشند گویند: نمیدانم کدام جهنم دره ای رفته است .
-
جهنم دره
لغتنامه دهخدا
جهنم دره . [ ج َ هََ ن ْ ن َ دَرْ رِ ] (اِخ ) نام عقبه ایست بغایت تنگ و پردرخت ، و پیوسته آنجا بارندگی است (در حدود هرات ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 524، 526 شود.
-
سنگ جهنم
لغتنامه دهخدا
سنگ جهنم . [ س َ گ ِ ج َ هََ ن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیترات دارژان . نیترات نقره را گویند که در چشم پزشکی و پزشکی عمومی و دندانپزشکی مورد مصرف واقع میشود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای همآوا
-
جهنم
لغتنامه دهخدا
جهنم . [ ج َ هََ ن ْ ن َ ] (ع اِ) نام دوزخ . (منتهی الارب ). دار مکافات و کیفر پس از مرگ ، و آن ممنوع از صرف است . صاحب کلیات گوید: جهنم را گویند، عجمی و گویند فارسی و گویند عبرانی است و اصل آن کَهَنّام است . (اقرب الموارد). جهنم از عبری جهینون . دوز...
-
جستوجو در متن
-
اثام
لغتنامه دهخدا
اثام . [ اَ ] (اِخ ) وادیی است در جهنّم .
-
هبهب
لغتنامه دهخدا
هبهب . [ هََ هََ ] (اِخ ) نام وادی ای است از جهنم که جایگاه جباران و ستمگران است . (از معجم متن اللغة).
-
زرند
لغتنامه دهخدا
زرند. [ زَ رَ ] (اِ) دوزخ و جهنم . || نام درختی صلب و بی بار. (ناظم الاطباء).
-
پاندم نیوم
لغتنامه دهخدا
پاندم نیوم . [ دِ م ُ ] (اِخ ) عاصمه ٔ موهوم دوزخ . مرکز جهنّم .
-
مطهر
لغتنامه دهخدا
مطهر. [ م َ هََ ] (ع اِ) جای طهارت . (آنندراج ). جای تطهیر. و مکان پاک کردن . (ناظم الاطباء). || نزد بعضی از فرق نصاری جائی است که نفس بعد از مرگ در آن پاک شود به عذابی مانند عذاب جهنم جز آنکه این عذاب برخلاف عذاب جهنم که ابدی است متناهی خواهد بود. (...
-
غاغا
لغتنامه دهخدا
غاغا. (اِخ ) نام وادیی بوده است بشام که امروز آن را وادی جهنم نامند و حجر غاغاطیس منسوب بدانجاست . || نام نهری به ناحیت لوقیا.
-
جهنمی
لغتنامه دهخدا
جهنمی . [ ج َ هََن ْ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به جهنم . || بد و ظالمانه : این اندیشه ٔ جهنمی .