کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَزر و مَد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است به اصفهان . (منتهی الارب ).
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج َ زِ ] (ع ص ) اکول . (از ذیل اقرب الموارد). بسیارخوار. پرخور.
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج ُ زَ ] (اِ) گزر. زردک . (یادداشت مؤلف ).
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج ُ زُ ] (ع اِ) ج ِ جَزور، بمعنی شتر یا بخصوص شتر کشتنی . ج ، جُزُرات . (از تاج العروس ). || ج ِ جزیره . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جزیره شود.
-
واژههای همآوا
-
جزر و مد
لغتنامه دهخدا
جزر و مد. [ ج َ رُ م َدد ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بازگشتن آب دریا و بالا آمدن آن و به مجاز، زیر و زبر باشد : شه چو دریاست بی دروغ و دریغجزر و مدش به تازیانه و تیغ. نظامی .جز به خواری در بخارای دلش راه ندهد جزر و مد مشکلش . مولوی .آن دگر تسخر زدی کز ...