کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جویبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جویبار
لغتنامه دهخدا
جویبار. (اِ مرکب ) کنار جوی آب . (برهان ) : ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی سروی نخاست چون قدت از جویبار حسن . حافظ. || جایی که در آن جوی آب بسیار باشد. (برهان ) (غیاث اللغات ). آنجا که ممر جویهای بزرگ باشد یا کثرت جویهای خرد. (شرفنامه ٔ منیری ). ||...
-
جستوجو در متن
-
جوباره
لغتنامه دهخدا
جوباره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) جوبار. جویبار. رجوع به جوبار و جویبار شود.
-
نه برجای
لغتنامه دهخدا
نه برجای . [ ن َ ب َ ] (ص مرکب ) نابرجای . (فرهنگ خطی ). نابجا. بی جا : نه برجای هر کار ناسازواربود چون پلی ز آن سوی جویبار.اسدی .
-
طلحة
لغتنامه دهخدا
طلحة. [ طَ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی طلحه ٔ جویباری ، منسوب به جویبار، موضعی به جرجان .
-
حیدرآباد
لغتنامه دهخدا
حیدرآباد. [ ح َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 2500گزی شمال خاوری جویبار. دارای 450 تن سکنه است . محصولاتش پنبه ، غلات ، کنجد و صیفی است . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه فرعی به جویبار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
-
پسته
لغتنامه دهخدا
پسته . [ پ ُ ت ِ ] (اِ) حریر بود که عطاران مشک در او بندند : از نقش و ازنگار همه جوی و جویبارپسته ٔ حریر دارد ووشی معمدا .معروفی .
-
جلبو
لغتنامه دهخدا
جلبو. [ ج َ ] (اِ)سبزه و تره ای باشد شبیه به نعناع . (برهان ). پونه که سبزی شبیه به نعناع است . (فرهنگ نظام ) : فندق و خشخاش برقص آمده نعنع و جلبو بلب جویبار.مولوی (از فرهنگ نظام ).
-
دون چال
لغتنامه دهخدا
دون چال . (اِخ ) دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی . واقع در 6هزارگزی شمال باختری جویبار دارای 480 تن سکنه است . آب آن ازچاه است . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
زرین کلا
لغتنامه دهخدا
زرین کلا. [ زَرْ ری ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیل خواران است که در بخش مرکزی شهرستان قائمشهر و ده هزارگزی شمال خاوری جویبار واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
میارکلا
لغتنامه دهخدا
میارکلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کارکنده بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری جویبار با 445 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
میان ده
لغتنامه دهخدا
میان ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 5هزارگزی شمال باختری جویبار با 150 تن سکنه . آب آن از آب بندان و چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
وازیمال
لغتنامه دهخدا
وازیمال . (اِخ ) دهی است از دهستان گیلخواران در بخش مرکزی شهرستان شاهی در 10 هزارگزی جنوب غربی جویبار. کنار راه شوسه ٔ جویبار به شاهی واقع است . محل آن جلگه است و هوای آن معتدل و مرطوب است و 85 تن سکنه دارد. از آب رودخانه ٔ تالار مشروب میشود. محصول آ...
-
علی بن
لغتنامه دهخدا
علی بن . [ ع َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیاکلا، بخش مرکزی شهرستان شاهی . واقع در 17 هزارگزی شمال شاهی و 2 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ شاهی به جویبار. ناحیه ای است دشت و دارای آب و هوای معتدل ومرطوب مالاریائی ، و 170 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ تا...
-
کرم
لغتنامه دهخدا
کرم . [ ک َ ] (اِ) سبزه و بوته و درخت که بر لب آب روید. (ناظم الاطباء). سبزه را گویند که بر لبهای جوی آب رسته باشد. (برهان ). سبزه را گویند که بر لب جویبار بروید. (جهانگیری ). || هر چیز را نیز گویند از درخت و بوته و امثال آن که از کنار جوی آب روید. (...