کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جولقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جولقی
لغتنامه دهخدا
جولقی . [ ج َ / جُو ل َ ] (ص نسبی ) جولخی . جولقی . رجوع به جولقی شود.
-
جولقی
لغتنامه دهخدا
جولقی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به جولق . قلندر شال پوش باشد، و بفتح اول و کسر ثالث هم آمده . (برهان ). ژنده پوش و قلندر پشمینه پوش . (غیاث اللغات ) : ناگهانی جولقیی میگذشت با سر بیمو بسان طاس و طشت . مولوی .رجوع به جولخی شود.
-
جستوجو در متن
-
جولخی
لغتنامه دهخدا
جولخی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به جولخ . قلندر شال پوش را گویند. (برهان ). پشمینه پوش . رجوع به جولقی شود.
-
جولاه
لغتنامه دهخدا
جولاه . (ص ، اِ)جولاهه . جولاهک . جولخ . جوله . جولهه . جولق . جولقی . بافنده . نساج . (فرهنگ فارسی معین ) (برهان ) : بر فلک بر، دو شخص پیشه ورنداین یکی درزی آن دگر جولاه این ندوزد مگر کلاه ملوک وآن نبافد مگر پلاس سیاه . شهید بلخی .|| عنکبوت را نیز گ...