کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوسان
لغتنامه دهخدا
جوسان . [ ج َ وَ ] (ع مص ) شب گشتن . (تاج المصادر). طواف کردن در شب . (ذیل اقرب الموارد از لسان ). || گشتن در میان سرایها برای غارت و جستن آنچه در اوست . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ). || نیک جستن چیزی را. || پامال کردن و مقهور ساختن . || ک...
-
جستوجو در متن
-
جائس
لغتنامه دهخدا
جائس . [ ءِ] (ع ص ) از: جوس و جوسان . گشت زننده و جستجوکننده درسرایها برای غارت . || نیک جستجوکننده . || مقهورکننده . || پایمال کننده . || گشت زننده بشب از دلیری . (منتهی الارب ).
-
جوس
لغتنامه دهخدا
جوس . [ ج َ ] (ع مص ) گشتن در میان سرایها برای غارت و جستن آنچه در اوست . (منتهی الارب ). در سرای بگشتن برای غارت . (ترجمان علامه ترتیب عادل ) (تاج المصادر بیهقی ). || نیک جستن چیزی را. || پامال کردن . || مقهور ساختن . || کشتن بشب از دلیری . (منتهی ا...
-
دلیری
لغتنامه دهخدا
دلیری . [ دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی دلیر. شجاعت . مردانگی . (ناظم الاطباء). دلاوری . بهادری . پردلی . دلداری . زهره . مقابل بددلی و جبن ، و آن از محاسن صفات ، میان بددلی و بی پروایی . (یادداشت مرحوم دهخدا). اقدام .بأس . بطالة. (دهار). بطولة. بَهس ....