کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوز رومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دره جوز
لغتنامه دهخدا
دره جوز. [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان . واقع در 56هزارگزی شمال خاوری رفسنجان و 25هزارگزی شمال راه شوسه ٔرفسنجان به کرمان با 127 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
درخت جوز
لغتنامه دهخدا
درخت جوز. [ دِ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سر ولایت شهرستان نیشابور، واقع در 34هزارگزی جنوب خاوری چکنه بالا، با 118 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خل جوز
لغتنامه دهخدا
خل جوز. [خ ِل ْ ل ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گردو را چون به اندازه ٔ فندقی شود در سرکه افکنند آن سرکه را خل الجوز گویند و در طب بکار آید. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
تای جوز بکف داشتن
لغتنامه دهخدا
تای جوز بکف داشتن . [ ی ِ ج َ ب ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) رسم قلندران و درویشان ایران است که تای جوزی در کف دارند تا وقت برخورد با اغنیا و اهل دل بطریق تیمن و تبرک به آنها بگذرانند که دست خالی پیش ایشان رفتن یمن ندارد و نظیر این در هندوستان چنانکه براهم...
-
جستوجو در متن
-
سردوله
لغتنامه دهخدا
سردوله . [ س َ ل َ ] (ع اِ) جوز رومی . (ناظم الاطباء). جوز رومی به لغت اندلسی . (منتهی الارب ).
-
اکروفس
لغتنامه دهخدا
اکروفس . [ اَ ف َ / ف ِ / ف ُ ] (اِ) جوز رومی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).به لغت رومی نام درختی است که آنرا جوز رومی نیز گویند و آن درخت کهرباست و بعضی گویند چوب آن درخت و بعضی دیگر گویند صمغ آن درخت کهربا باشد. (آنندراج ) (از برهان ) (از هفت قلزم ). و رج...
-
اغیرس
لغتنامه دهخدا
اغیرس . [ اَ رِ ] (اِ) بیونانی جوز رومی است . (فهرست مخزن الادویه ). جوز رومی است و آن بار درختی باشد که صمغ آن کهربا است . و بعضی گویند چوب آن درخت کهرباست . (برهان ). در برهان آمده که جوز رومی است و بار درختی است که صمغ آن کهرباست و بعضی گویند چوب ...
-
فیرتوا
لغتنامه دهخدا
فیرتوا. (معرب ، اِ) رومی جوز است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فیرنوا
لغتنامه دهخدا
فیرنوا. (معرب ، اِ) اسم رومی جوز است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اغیرس
لغتنامه دهخدا
اغیرس . [ اَ رِ ] (اِ) جوز رومی است و آن بار درختی باشد که صمغ آن کهربا است و بعضی برآنند که چوب آن درخت کهربا باشد. (هفت قلزم ) (برهان ). بیونانی جوز رومی است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فیافرلیون
لغتنامه دهخدا
فیافرلیون . [ فیا ف ِ ] (معرب ، اِ) به رومی اسم جوز مائل است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اغیروس
لغتنامه دهخدا
اغیروس . [ اَ ] (اِ) جوز رومی است . (اختیارات بدیعی از نسخ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ).در نسخه ٔ دیگر اغیرس آمده است . رجوع به اغیرس شود.
-
اکیروس
لغتنامه دهخدا
اکیروس . [ ] (هندی ، اِ) یا اکیروت . به هندی گردکان را نامند. (یادداشت مؤلف ). جوز رومی . (کتاب مفردات قانون ابوعلی سینا). و رجوع به اکهروت شود.
-
بسباس
لغتنامه دهخدا
بسباس . [ ب َ ] (ع اِ)در عربی بزباز. (برهان ) .یک نوع گیاه معطر. (ناظم الاطباء). به عربی دوایی است که آن را بزباز و بسباسه هم گویند. (شعوری ج 1 ورق 168). بسباس ، بسباسه ، بسبس ، رازیانج . (دزی ج 1 ص 83). رازیانه . رازیانج انکزان . نامی است که در مغرب...
-
میس
لغتنامه دهخدا
میس . [ م َ ] (ع اِ) درختی است کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). به لغت سریانی نام درختی است بزرگ که ثمره ومیوه ٔ آن را به یونانی لوطوس خوانند و بعضی گویند لوطوس نام همان درخت است . (برهان ). لوطوس و آن درختی است نزدیک به جوز رومی و...