کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوزدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوزدان
لغتنامه دهخدا
جوزدان . [ ج َ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی است در دروازه ٔ اصفهان و اهل اصفهان آنرا کوزدان گویند. (مراصد). اهالی آنرا جوزان میگویند. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ) (مرآت ج 4 ص 285) (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
جوزدانیة
لغتنامه دهخدا
جوزدانیة. [ ج َ نی ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به جوزدان ، دهی به اصفهان . (مراصد) (معجم البلدان ).
-
باغ وحوش
لغتنامه دهخدا
باغ وحوش . [ وُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 9 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان بر کنار راه شهر کرد باصفهان درجلگه واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 1372 تن سکنه ، آب آنجا از قنات و زاینده رود تأمین م...
-
نجف آباد
لغتنامه دهخدا
نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) یکی از بخش های پنجگانه ٔ شهرستان اصفهان است . این بخش محدود است از شمال به بلوک جوشقان و شهرستان خوانسار، از جنوب به بخش فلاورجان و بخش آخوره ، از مشرق به دهستان برخوار در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، از مغرب به دهستان ورز...
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...
-
اصفهان
لغتنامه دهخدا
اصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام شهر بدین صورتها آمده است : انزان . گابیان . گابیه . جی . اسپاهان . سپاهان . اسپهان . صفاهان . اسفاهان . اصفاهان . اسبهان . اسفهان . اسباهان . اصبهان . در کتب تاریخی قدیم بنام گابا یا کی معرفی گردیده است . در قدیم آنرا ا...