کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوجی خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوجی خان
لغتنامه دهخدا
جوجی خان . (اِخ ) یکی از فرزندان چنگیزخان مغول . رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 649 شود.
-
جستوجو در متن
-
ارکی قوجین
لغتنامه دهخدا
ارکی قوجین . [ ] (اِخ ) زوجه ٔ جوجی خان بن چنگیز مادر باتوبن جوجی . (حبط ج 2 ص 25).
-
جلال الدین
لغتنامه دهخدا
جلال الدین . [ ج َ لُدْدی ] (اِخ ) ابن توقتمش خان از نواده ٔ جوجی خان و از حکام دشت قبچاق است . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 75).
-
چرکس خان
لغتنامه دهخدا
چرکس خان . [ چ َ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از اعقاب جوجی خان پسر چنگیزخان که بنا به نوشته ٔ مؤلف حبیب السیر، امراء او را بنا بر مصلحت وقت بفرزندی جانی بیک خان منسوب میداشته اند، و در هرحال از خانان و فرمانروایان دشت قبچاق بشمار آمده است . رجوع به تاریخ ح...
-
مرادگرای
لغتنامه دهخدا
مرادگرای . [ م ُ گ َ ] (اِخ ) از اعقاب جوجی و از اولاد چنگیزخان مغول و بیست و نهمین خان و از حکمرانان خان های کریمه (قرم ) است و از سال 1089 تا 1094 هَ . ق . حکومت کرده است . رجوع به سلسله های اسلامی ص 237 شود.
-
تیمور ملک
لغتنامه دهخدا
تیمور ملک . [ ت َ/ ت ِ م َ ل ِ ] (اِخ ). توقتمش خان ، بیست و دومین پادشاه دشت قپچاق از اولاد جوجی خان بن چنگیز است وی امیر تیمور گورکان را یاری داد و بدست وی به پادشاهی دشت قپچاق رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 76 شود.
-
شادی بیک
لغتنامه دهخدا
شادی بیک . [ ب َ ] (اِخ ) (غیاث الدین ) از اولاد واحفاد جوجی خان پسر ارشد چنگیزخان از خانان دشت قبچاق . رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 76 شود.
-
پولاد
لغتنامه دهخدا
پولاد. (اِخ ) ابن شادی بیک .از فرزندان جوجی خان بن چنگیزخان (بیست و ششمین ) حاکم دشت قبچاق . (حبیب السیر چ خیام . تهران ج 3 ص 76).
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) شادی بیک . سی وهشتمین از فرزندان جوجی خان بن چنگیزخان که در دشت قبچاق پادشاهی کردند. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 76 و شادی بیک در این لغت نامه شود.
-
اوزبک
لغتنامه دهخدا
اوزبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) عنوان شعبه ای از ایل و طایفه ٔ جوجی خان مغول که بنام اوزبک خان (از اعقاب جوجی ) به طوایف اوزبک مشهور شده است . این طوایف نخست در نواحی واقع بین انهار اورال و چو سکونت داشته اند و از امرای آنها اوزبک خان و پسرش جانی بیگ در تا...
-
اردا
لغتنامه دهخدا
اردا. [ اُ ] (اِخ ) (خاندان ...) یکی از قبایل آق اردو. چون باتو مقتدرترین پسران جوجی بود، اردا پسرش هم که جانشین او گردید وممالک ماورای سیحون را به ارث یافت عملاً به ریاست خاندان جوجی شناخته شد. قلمرو اردا قسمت غربی سیراردوبود و این قسمت را آق اردو ی...
-
جباربردی
لغتنامه دهخدا
جباربردی . [ ج َب ْ با ؟ ] (اِخ ) ابن توقتمص خان . سی ودومین فرمانروای دشت قبچاق است .اینان سی ونه تن از اولاد جوجی خان بودند که بترتیب تاسال نهصد و بیست و نه هجری بر آن سرزمین سلطنت میکردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 75 - 76). بنقل معجم الانساب و...
-
شیبان
لغتنامه دهخدا
شیبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن جوجی بن چنگیز، خان مغول و مؤسس خاندان شیبان در قرن ششم هجری است . موقعی که «باتو» به مجارستان حمله برد (1140 م .) برادرش شیبان با او بود و چون از خود کفایت و لیاقت بروز داد، «باتو» نه تنها او را عنوان پادشاهی مجارستان - که...
-
باشقرد
لغتنامه دهخدا
باشقرد. [ ق ِ ] (اِخ ) ناحیه ای در دامنه های جبال اورال . در تقسیم بندی ممالک چنگیزاین ناحیه و ناحیه ٔ بلغار سهم جوجی گردید و چون جوجی قبل از فوت پدر مرد این اراضی به پسر او باتو رسید. رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 109 و 567 و نیز رجوع به باشغرد و ...