کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جهز
لغتنامه دهخدا
جهز. [ ج َ ] (ع مص ) کشتن خسته را. (آنندراج ). کشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
جهض
لغتنامه دهخدا
جهض . [ ج َ هَِ ] (ع ص ، اِ) رجوع به جِهْض شود.
-
جهض
لغتنامه دهخدا
جهض . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) بچه ٔ سقطشده . جهیض . مجهض . (اقرب الموارد). رجوع به جهیض شود.
-
جحز
لغتنامه دهخدا
جحز. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است به سمرقند. رجوع به الانساب سمعانی شود.
-
جحظ
لغتنامه دهخدا
جحظ. [ ج ُح ْ ح َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جاحظ. رجوع به جاحظ شود.