کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنید بغدادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنید بغدادی
لغتنامه دهخدا
جنید بغدادی . [ ج ُ ن َ دِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جنید خزاز زجاج ، مکنی به ابوالقاسم . از عرفا و صوفیان بنام و علماء دین بود. مولد و منشاء و وفات او ببغداد بود. اصل او از نهاوند است و به قواریری مشهور گردید. او را پیشوای مذهب صوفیه میدانند زیرا تصوف...
-
واژههای مشابه
-
سلطان جنید
لغتنامه دهخدا
سلطان جنید. [ س ُ ج ُ ن َ ] (اِخ ) از دودمان صفوی و جد شاه اسماعیل صفوی میباشد. رجوع به صفوی و صفویه شود.
-
ابن جنید
لغتنامه دهخدا
ابن جنید. [ اِ ن ُ ج ُ ن َ ] (اِخ ) ابوعلی محمدبن احمدبن جنید اسکافی . فقیهی شیعی ، استاد مفید علیه الرحمه . بسیاری از فقهای معاصر از او روایت دارند و او به عراق عرب و ظاهراً در بغداد میزیسته و با معزالدوله ٔ دیلمی مکاتبات داشته و در فهرست کتب او جوا...
-
ابن جنید
لغتنامه دهخدا
ابن جنید. [ اِ ن ُ ج ُ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از زُهّاد. و از کتب اوست : کتاب المحبه .کتاب الخوف . کتاب الورع . کتاب الرهبان . (ابن الندیم ).
-
جنید شیرازی
لغتنامه دهخدا
جنید شیرازی . [ ج ُ ن َدِ ] (اِخ ) معین الدین ابوالقاسم . از شاعران و نویسندگان است . او راست : شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار در مزارات شیراز و تألیف آن بسال 791 هَ . ق . است . این کتاب بتصحیح و تحشیه ٔ محمد قزوینی بسال 1328 هَ . ش . در تهرا...
-
جنید مری
لغتنامه دهخدا
جنید مری .[ ج ُ ن َ دِ م ُرْ ری ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عمروبن حارث دمشقی . امیر خراسان در زمان هشام بن عبدالملک بود و بسال 116 هَ . ق . درگذشت . (الاعلام زرکلی ج 1 ص 195). و رجوع به حبیب السیر چ قدیم ج 1 ص 261، 262 شود.
-
اسکاف بنی جنید
لغتنامه دهخدا
اسکاف بنی جنید. [ اِ ف ِ ب َ ج ُ ن َ ] (اِخ ) جائی است بعراق که باقی رود نهروان اندر کشت وی بکارشود. (حدود العالم ). اسکاف بنی الجنید، بنی الجنید رؤسای این ناحیه بودند و ایشان دارای کرم و نباهت بودند و این موضع بنام ایشان خوانده شد و آن شامل اسکاف ع...
-
جستوجو در متن
-
قطب العلوم
لغتنامه دهخدا
قطب العلوم . [ ق ُ بُل ْ ع ُ ] (اِخ ) جنید بغدادی . رجوع به جنید بغدادی شود.
-
سیدالطائفه
لغتنامه دهخدا
سیدالطائفه . [ س َی ْ ی ِ دُطْطا ءِ ف َ ] (اِخ ) لقب ابوالقاسم جنید بغدادی است .
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) (شیخ ...) کاتب . یکی از قدمای مشایخ صوفیه او مرید سیدالطائفه ابوالقاسم جنید بغدادی است و شیخ ابوعثمان مغربی از مریدان شیخ ابوعلی کاتب است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد حریری ، مکنی به ابومحمد. از اصحاب جنید بغدادی است . وفات او به سال 311 هَ .ق . بوده است . (قاموس الاعلام ).
-
زجاج
لغتنامه دهخدا
زجاج . [ زَج ْ جا ] (اِخ ) جنیدبن محمد بغدادی ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به زجاج . صاحب حبیب السیر آرد: در همین سال (296هَ . ق .) سید الطائفه شیخ ابوالقاسم جنیدبن محمد نهاوندی بغدادی از عالم انتقال نمود. لقبش قواریری و زجاج و خزاز است ، و او را قواری...
-
ممشاد دینوری
لغتنامه دهخدا
ممشاد دینوری . [ م َ دِ ن َ وَ ] (اِخ ) عارف و زاهد، از خلفای جنید بغدادی است و به سال 298 هَ . ق . درگذشته است . از سخنان او در تذکرةالاولیاء و نفحات الانس نقل شده است . رجوع به تاریخ گزیده ص 774 و ریحانةالادب ج 6 ص 7 شود.