کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنکلوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنکلوک
لغتنامه دهخدا
جنکلوک . [ ج َ ک َ ] (ص ) رنجوری را گویند که ایام نقاهت او باشد و بوقت برخاستن دست بر زانو یا بر دیوار گیرد. رجوع به جنکوک شود. || کسی را گویند که دست و پای او کجواج باشد. چنکلوک . (برهان ).
-
جستوجو در متن
-
جنگلوک
لغتنامه دهخدا
جنگلوک . [ ج َ گ َ ] (ص ) رجوع به جنکلوک شود.
-
جنکوس
لغتنامه دهخدا
جنکوس . [ ج َ ](ص ) جنکلوک . (ناظم الاطباء). رجوع به آن کلمه شود.
-
جنکوک
لغتنامه دهخدا
جنکوک . [ ج َ ] (ص ) کسی را گویند که از بیماری برخاسته باشد و قوت رفتار نداشته باشد. (برهان ). رجوع به جنکلوک شود.