کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنون
لغتنامه دهخدا
جنون . [ ] (اِخ ) ابن عمروبن یوحنا الصلت . رجوع به ابوزکریا جنون بن عمرو... شود.
-
جنون
لغتنامه دهخدا
جنون . [ ج ُ ] (ع مص ) پوشیدن شب . (منتهی الارب ). درآمدن شب . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || دفن کردن مرده را. || پوشیده و پنهان شدن ، و فعل آن به این معنی بطور مجهول بکار رود. (منتهی الارب ). || دیوانه گردیدن . (منتهی الارب ) (المصادر زو...
-
واژههای مشابه
-
جنون سبعی
لغتنامه دهخدا
جنون سبعی . [ ج ُ نو ن ِ س َ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نزد اطبا دیوانگی باشد که با آن حرکات ردیه توأم میباشد. داءالکلب هم از انواع این دیوانگی است چه آن نیز دیوانگی سبعی و غضبی آمیخته ببازی و کارهای بیهوده دارد بنحوی که صاحب آن خود را به رنج درم...
-
جنون مطبق
لغتنامه دهخدا
جنون مطبق . [ ج ُ نو ن ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جنون مستوعب ، و آن نزد ابوحنیفه جنونی است که یک ماه مستوعب باشد و چنین فتوی داده است . و نزد ابویوسف جنونی است که بیشتر ایام سال عارض باشد و نزد محمد جنونی است که همه ٔایام سال باشد. رجوع به ...
-
جستوجو در متن
-
اولع
لغتنامه دهخدا
اولع. [ اَ ل َ ] (ع اِ) دیوانگی . جنون .(ناظم الاطباء). شبه جنون . (اقرب الموارد). یقال : به الاولع؛ او جنون دارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
یهم
لغتنامه دهخدا
یهم . [ ی َ هََ ] (ع اِمص ) جنون و دیوانگی . (ناظم الاطباء). بیانکی می گوید فارسی است به معنی جنون . (یادداشت مؤلف ).
-
خشکی دماغ
لغتنامه دهخدا
خشکی دماغ . [ خ ُ ی ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از جنون و دیوانگی و تندخویی بسرحد جنون .
-
اخباط
لغتنامه دهخدا
اخباط. [ اِ ] (ع مص ) مبتلا به خُباط (نوعی جنون ) شدن .
-
جنن
لغتنامه دهخدا
جنن . [ ج ُ ن ُ ] (ع اِمص ) دیوانگی . اصل آن جنون بوده و واو آن برای تخفیف حذف شده است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دیوانگی و جنون . (ناظم الاطباء).
-
عتاه
لغتنامه دهخدا
عتاه . [ ع َ ] (ع مص ) ناقص شدن عقل بدون جنون . (اقرب الموارد).
-
هوام
لغتنامه دهخدا
هوام . [ هَُ ] (ع اِمص ) تشنگی سخت . || نوعی از جنون و عشق . (منتهی الارب ).
-
جنونی
لغتنامه دهخدا
جنونی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به جنون . (ناظم الاطباء).
-
اثولال
لغتنامه دهخدا
اثولال . [ اِ وِ ] (ع مص ) اَثْوَل گردیدن گوسپند. نوعی جنون و مرض است در گوسپند که تنها چرا کند.