کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنجال آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنجال آباد
لغتنامه دهخدا
جنجال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرق بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 36هزارگزی جنوب باختری قوچان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 89 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهن...
-
واژههای مشابه
-
شرف جنجال
لغتنامه دهخدا
شرف جنجال . [ ش َ رَ ج َ ] (اِخ ) نام و لقب زنی معروف به پرگویی و داد و فریاد. و امروزه به مزاح برای هر زن پرگوی و پرخنده علم شده است : چندر چاووشی . خدیجه خبرچی . (یادداشت مؤلف ).
-
هو و جنجال
لغتنامه دهخدا
هو و جنجال . [ هََ / هُو وُ ج َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) هیاهو. سر و صدا. جار و جنجال .
-
جار و جنجال
لغتنامه دهخدا
جار و جنجال . [ رُ ج َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) سر و صدا. فریاد. نزاع و کشمکش . دادو بیداد: جار و جنجال میکنند. جار و جنجال نکنید.