کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنتی خراسانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنتی خراسانی
لغتنامه دهخدا
جنتی خراسانی . [ ج َن ْ ن َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) از شاعران خراسان است ، اگرچه طبع خوب داشت ولی طالعی نیکو نداشت و بفقر و فاقه میگذرانید. این مطلع از اوست : بمی خوردن چو ساقی ساغر می را دهن پوشدچه شد کو را بسر پوش سواد چشم من پوشد.(از مجالس النفایس ص 69 و...
-
واژههای مشابه
-
جنتی اصفهانی
لغتنامه دهخدا
جنتی اصفهانی . [ ج َن ْ ن َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) مؤلف آتشکده از وی در شمار شعرای اصفهان نام برده و گوید: اسمش زین الدین از قریه ٔ جز است ، گویند که شعر بسیاری گفته ، توفیق ترتیب نیافته ، این قطعه از مثنوی شاپور و شهناز از او در اینجا نوشته شد : شبی ب...
-
جنتی بیا
لغتنامه دهخدا
جنتی بیا. [ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) از شاعران لطیف طبع نخشبست که در خدمت علاءالملک شرف الدین امیرک بسر میبرده و چند قصیده در مدح او پرداخته . ترجیعبندی در مدح وی گفته که مطلع آن این است :چو بارد یارم از گلنار گوهرشود گل خار و ماند خوار گوهر. (از لباب الا...