کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنة
لغتنامه دهخدا
جنة. [ ج َن ْ ن َ ] (ع اِ) بهشت . || بستان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بستان دارای درختان ، و گویند دارای خرمابن . (اقرب الموارد). ج ، جنان ، جنات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خرمابن بلندبالا. (اقرب الموارد).
-
جنة
لغتنامه دهخدا
جنة. [ ج ِن ْ ن َ ] (ع اِ) فرشتگان . (منتهی الارب ). || گروهی از پریان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این اخص است از جن ، زیرا تاء دلالت دارد بر وحدت جنسی . || از جوانی آغاز آن است . || ازگیاه شکوفه ٔ آن است . (اقرب الموارد). || (اِمص ) دیوانگی ....
-
جنة
لغتنامه دهخدا
جنة. [ ج ُن ْ ن َ ] (ع اِ) سپر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر سلاحی که انسان را نگهداری کند. (اقرب الموارد). || پرده . (منتهی الارب ). || نوعی از برقع زنان که بدان سر و روی و سینه و پشت سوای کمر پوشیده شود. ج ، جُنَن . (منتهی الارب ) (اقرب الم...
-
واژههای مشابه
-
جنه
لغتنامه دهخدا
جنه . [ ج َ ن َ ] (اِخ ) یکی از دیههای بارفروش . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 160 شود.
-
واژههای همآوا
-
جنت
لغتنامه دهخدا
جنت . [ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 2هزارگزی باختر زرند و یکهزارگزی شمال راه مالرو زرند رفسنجان . این ده دارای 49 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جنت
لغتنامه دهخدا
جنت . [ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای کاشان . (مرآت البلدان 4:269).
-
جنت
لغتنامه دهخدا
جنت . [ ج َن ْ ن َ ] (ع اِ) بستان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بستانی را گویند که درختان آن زمین را پوشیده باشد چه در هر لفظ عربی که جیم و نون باشد معنی خفا و پوشیدگی در آن ملحوظ باشد چنانکه پری را جن گویند از آن نظر که پوشیده است وجنین بمعنی بچه که ...
-
جستوجو در متن
-
جنات
لغتنامه دهخدا
جنات . [ ج َن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ جنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جنة شود.
-
جنن
لغتنامه دهخدا
جنن . [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ جُنّة، بمعنی برقع.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جُنّة شود.
-
جنینة
لغتنامه دهخدا
جنینة. [ ج ُ ن َ ن َ ] (ع اِ مصغر)مصغر جنة و بمعنی بستان کوچک . (از معجم البلدان ).
-
رویشند
لغتنامه دهخدا
رویشند. [ رَ ش َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند جُنّه و سپر. || رأس و سر. (ناظم الاطباء) (از برهان ) .
-
پریان
لغتنامه دهخدا
پریان . [ پ َ ] (اِ) ج ِ پری . جِنَّة. رجوع به پری شود. || مخفف پرنیان است . (شعوری ). ابریشم و حریر و ململ . || چرم شتر.