کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنبه
لغتنامه دهخدا
جنبه . [ جُم ْ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم ، واقع در 8هزارگزی شمال باختر کلاکلی ، کنار راه عمومی سیمکان به پشت پر. جمعیت آن 37 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جنبه
لغتنامه دهخدا
جنبه . [ جُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالای شهرستان اردستان ، واقع در 35هزارگزی جنوب اردستان و 15 هزارگزی جنوب باختر شوسه ٔ اردستان به اصفهان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 316 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ...
-
واژههای مشابه
-
جنبة
لغتنامه دهخدا
جنبة. [ ج َ ن َ ب َ ] (ع اِ) پهلو. || کرانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جنبة
لغتنامه دهخدا
جنبة. [ ج ُ ن َ ب َ ] (ع اِ) آنچه از آن پرهیز کنند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جنبة
لغتنامه دهخدا
جنبة. [ جَم ْ ب َ] (ع اِمص ) بیگانگی و غریبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوشه نشینی و اجتناب از مردم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: رجل ذوجنبه . (اقرب الموارد). || (اِ) کرانه و ناحیه : جنبتاالانف ؛ دو پهلوی بینی . (منتهی الارب ) (اقرب الموا...
-
واژههای همآوا
-
جنبح
لغتنامه دهخدا
جنبح . [ جُم ْ ب ُ ] (ع ص ) عظیم و بزرگ . (از ذیل اقرب الموارد). و گویند جنبخ باخاء. (ذیل اقرب الموارد از لسان العرب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
جنبات
لغتنامه دهخدا
جنبات . [ ج َ ن َ ] (ع اِ) ج ِ جنبة. (دهار). رجوع به جنبة شود.
-
جنب
لغتنامه دهخدا
جنب . [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ جَنْبة. (اقرب الموارد). رجوع به جنبة شود.
-
جنبتین
لغتنامه دهخدا
جنبتین . [ جُم ْ ب َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ جنبة. (منتهی الارب ) (آنندراج ).- ذوجنبتین ؛ دارای دو جنبه . دوپهلو.
-
بین
لغتنامه دهخدا
بین . [ ب ِ ] (اِخ ) الگزاندر. فیلسوف اسکاتلندی (1818 - 1903م .) که در پی ریزی روانشناسی جدید سهم بسزائی دارد. وی جنبه ٔ مابعدالطبیعه ٔ روانشناسی را حذف کرد و به جنبه ٔ فیزیولوژیائی آن پرداخت . وی در دانشگاه ابردین سالها مطالعه و تدریس کرد. (دائرة ال...
-
همه جانبه
لغتنامه دهخدا
همه جانبه . [ هََ م َ / م ِ ن ِ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) کاری که از همه طرف با آن روی موافق نشان داده شود. مورد اتفاق . دارای جنبه های گوناگون .
-
درختچه
لغتنامه دهخدا
درختچه . [ دِ رَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر درخت . درخت که طبعاً قد کوتاه دارد. درختک . ثُمنُش . جنبة. (یادداشت مرحوم دهخدا).