کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جمسة
لغتنامه دهخدا
جمسة. [ ج َ س َ ](ع اِ) آتش . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).
-
جمسة
لغتنامه دهخدا
جمسة. [ ج ُ س َ ] (ع اِ) گله ٔ شتران . (منتهی الارب ). قطعه . (از ذیل اقرب الموارد). || خرمای خشک . (منتهی الارب ). قطعه ٔ خشک از خرما. (از اقرب الموارد). || غوره ٔ خرمای نیم رس . (منتهی الارب ). غوره ٔ خرمای نیم رس وسفت که هضم نگردد. (ذیل اقرب الموا...
-
واژههای همآوا
-
جمست
لغتنامه دهخدا
جمست . [ ج َ م َ ] (ع اِ) گمست . جمشت . جوهری است فرومایه و کم قیمت و رنگش کبود مایل بسرخ ، زرد، سرخ و سفید باشد. (فرهنگ فارسی معین ). جوهری باشد فرومایه و کم قیمت و رنگش بکبودی مایل است و بعضی گویند کبودی است بسرخی مایل و معدن آن بمدینه ٔ طیبه نزدیک...
-
جستوجو در متن
-
جمس
لغتنامه دهخدا
جمس . [ ج ُ ] ج ِ جُمْسة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جمسة شود.
-
بسر
لغتنامه دهخدا
بسر. [ ب ُ / ب ُ س ُ ] (ع اِ) غوره ٔ خرما و آنچه از شکوفه ٔ خرما اول ظاهر شود آن را طلع خوانند و چون بسته گردد، سَیّاب گویند و هرگاه سبز گردد جَدّال و سَراد و خَلال و چون اندکی کلان گردد آن را بغو خوانند و چون از آن کلان شود بُسر است بعد از آن مَخَطَ...
-
خرما
لغتنامه دهخدا
خرما. [ خ ُ ] (اِ) میوه ٔ درخت خرمابن . (ناظم الاطباء). تمر. تَمْرة . (دهار). نَخل . (یادداشت بخط مؤلف ) : پس پند پذیرفتم و این شعر بگفتم از من بدل خرما بس باشد کنجال . ابوالعباس .بکن کار و کرده بیزدان سپاربخرما چه یازی چو ترسی ز خار؟ فردوسی .هر آن ...