کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلیب
لغتنامه دهخدا
جلیب . [ ج َ ] (ع ص ) آنچه از شهر به شهر برند بفروختن . (منتهی الارب ). گویند: عبد جلیب ؛ ای مجلوب . ج ، جَلبی ̍ و جُلُباء. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
جلیب
لغتنامه دهخدا
جلیب . [ ج ِل ْ لی ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
جلباء
لغتنامه دهخدا
جلباء. [ ج ُ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جلیب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلیب شود.
-
جلبی
لغتنامه دهخدا
جلبی . [ ج َ با ] (ع اِ) ج ِ جلیب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلیب شود.
-
جلائب
لغتنامه دهخدا
جلائب . [ ج َ ءِ ] (ع اِ) ج ِجلیب . رجوع به جلیب شود. || ج ِ جلیبة. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلیبه شود.
-
جلیبة
لغتنامه دهخدا
جلیبة. [ ج َ ب َ ] (ع ص ) مؤنث جلیب ، بمعنی مجلوبة. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، جلائب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جلیب شود.
-
مجلوب
لغتنامه دهخدا
مجلوب . [ م َ ] (ع ص ) عبد مجلوب ، غلامی که به شهر بگردانند برای فروختن . (ناظم الاطباء). بنده ای که از شهری به شهری برند برای فروختن . جلیب . (از اقرب الموارد).