کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلقة
لغتنامه دهخدا
جلقة. [ ج َ ل َ ق َ ] (ع اِ) جای ظهور دندان از لب وقت خنده . (منتهی الارب ). ظهور دندان از لب وقت خنده . (ناظم الاطباء).
-
جلقة
لغتنامه دهخدا
جلقة. [ ج ِ ل ِق ْ ق َ ] (ع ص ) زن گنده پیر. || ناقه ٔ کلانسال . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جِلِّقَة شود.
-
جلقة
لغتنامه دهخدا
جلقة. [ ج ِل ْ ل ِ ق َ ](ع ص ) زن گنده پیر. || ناقه ٔ کلانسال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
گنده پیر
لغتنامه دهخدا
گنده پیر. [ گ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب )زن پیر سالخورده را گویند. (برهان ). پیرزنی که به غایت سالخورده باشد و بدبوی گردد، چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. (انجمن آرا) (آنندراج ): جَحَم ، رِش ، جِحمَش ، جُحموش ؛ زن گنده پیر کلانسال ...