کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلدساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلدساز
لغتنامه دهخدا
جلدساز. [ ج ِ ] (نف مرکب ) صحاف . آنکه جلد کتاب می سازد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
جلدبند
لغتنامه دهخدا
جلدبند. [ ج ِ ب َ ] (نف مرکب ) صحاف . جلدساز. (ناظم الاطباء).
-
مجلدگر
لغتنامه دهخدا
مجلدگر. [ م ُ ج َل ْ ل َ گ َ ] (ص مرکب ) صحاف . جلدکننده . جلدگر. جلدساز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
صحاف
لغتنامه دهخدا
صحاف . [ ص َح ْ حا ] (ع ص ، اِ) مصحف فروش . (ربنجنی ) (معجم البلدان ). || آنکه کتاب را بخیه زند و جلد کند. جلدساز کتاب . ترتیب دهنده ٔ صحف . || فروشنده ٔ صحف . || کسی که در خواندن صحیفه خطا کند. (اقرب الموارد).
-
بابا
لغتنامه دهخدا
بابا. (اِخ ) (میرزا...) جلدساز معروف که جلدهای روغنی عالی ساخته است و نمونه ٔ آن در کتابخانه ٔ سلطنتی به تاریخ 1206 هَ . ق . مرقع شماره ٔ 45 ضبط است . (از نمونه ٔ خطوط خوش کتابخانه ٔ ملی ایران ص 144).
-
مجلد
لغتنامه دهخدا
مجلد. [ م ُ ج َل ْ ل ِ ] (ع ص ) صحاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن که کتابها را جلد می کند. (از ذیل اقرب الموارد). جلدگر. جلدساز. پوست گر. آن که کراسه راپوست کند. آن که کتاب را پشت کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پوست باز کننده ...