کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلافة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلافة
لغتنامه دهخدا
جلافة. [ ج َ ف َ ] (ع مص ) درشت خوی و گول گردیدن . (منتهی الارب ). جلف شدن . (ذیل اقرب الموارد از لسان ). رجوع به جَلَف و جلافت شود.
-
واژههای همآوا
-
جلافت
لغتنامه دهخدا
جلافت . [ ج ِ ف َ ] (ع مص ) میان تهی بودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مجازاً بمعنی جهل و حماقت مأخوذ از جلف بکسر که بمعنی خم تهی و حیوان شکم دریده تهی کرده است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بی مغزی و سبکی و تهی میانی .- جلافت داشتن ؛ بی مغز و سب...
-
جستوجو در متن
-
درشتخوی
لغتنامه دهخدا
درشتخوی . [ دُ رُ ] (ص مرکب ) درشتخو. تندخوی . کژخلق . (ناظم الاطباء). زفت خوی . (یادداشت مرحوم دهخدا). صمکوک . صمکیک . (از منتهی الارب ). عُتُل ّ. (دهار). غَطَمّش . (منتهی الارب ). فَظّ. (ترجمان القرآن جرجانی ). کَظّ. لَظّ. هجهاج . (منتهی الارب ) : ...