کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلاجلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلاجلی
لغتنامه دهخدا
جلاجلی . [ ج َ ج ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به جلاجل . (لباب الانساب ). رجوع به جلاجل شود.
-
جلاجلی
لغتنامه دهخدا
جلاجلی . [ ج َ ج ِ ی ] (اِخ ) حسن بن موسی بن حسن بن عبادبن ابی عباد نسائی انصاری معروف به ابن ابی السری از محدثان است . وی ازابی الاشعث احمدبن مقدام عجلی و جز او روایت کند و ازاو ابوحفص بن شاهین روایت دارد. (از لباب الانساب ).
-
جلاجلی
لغتنامه دهخدا
جلاجلی . [ ج َ ج ِ ی ] (اِخ ) موسی بن حسن مکنی به ابوالسری از محدثان است . وی از روح بن عبادة و عفان بن مسلم و جز ایشان روایت شنیده و از او محمدبن مخلد دوری روایت دارد. وی در صفر سال 287 هَ . ق . وفات یافت . (از لباب الانساب ).
-
جستوجو در متن
-
زجاجلة
لغتنامه دهخدا
زجاجلة. [ زَ ج ِ ل َ ] (اِخ ) محله ای است در قرطبه ، از آنجاست ابوبکر جلاجلی . (از معجم البلدان ). رجوع به ماده ٔ بعد و ماده ٔ قبل شود.
-
زجاجلة
لغتنامه دهخدا
زجاجلة. [ زَ ج ِ ل َ ] (اِخ ) گورستانیست در قرطبه واقع در محله ٔ زجاجله از محله های قرطبه . عبداﷲبن عبدالرحمان جلاجلی در این گورستان دفن شده است . (از معجم البلدان ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
چغان
لغتنامه دهخدا
چغان . [ چ َ ] (اِ) چوبی راگویند که میان شکافته چند جلاجل بر آن نصب کنند و آوازه خوانان بدان اصول نگاه دارند. (برهان ). چوبی مانندمشته ٔ حلاج که سر آن را شکافته جلاجلی چند در آن تعبیه کنند و اصول موسیقی را بدان نگه دارند. (فرهنگ نظام ). || نام نغمه و...