کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جعمص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جعمص
لغتنامه دهخدا
جعمص . [ ] (ع مص ) خرامیدن .به ناز و برتنی راه رفتن . (دزی ). || (ص ) خشن و سخت . || دهقان خشن و درشت . (دزی ).
-
واژههای همآوا
-
جامس
لغتنامه دهخدا
جامس . (اِخ ) تلفظ ترکی جیمس . رجوع به جیمس شود.
-
جامس
لغتنامه دهخدا
جامس . [ م ِ ] (ع ص ) از جُموس . بسته . افسرده . جامد. (منتهی الارب ) (المنجد) (آنندراج ). ماء جامس . آب ایستاده و افسرده . || گیاه پژمرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبات جامس ؛ ذهبت غضوضته ؛ یعنی گیاهی که طراوت آن ازمیان رفته .