کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جشیش گندم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جشیش گندم
لغتنامه دهخدا
جشیش گندم . [ ج َ ش ِ گ َ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بلغور. بربور. گندم نیم کوبیده .
-
جستوجو در متن
-
بربور
لغتنامه دهخدا
بربور. [ ب ُ ] (اِ) معرب بلغور. (مهذب الاسماء). کبیده ٔ گندم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جشیش گندم . ج ، برابیر. البربور الجشیش من البر. (از قاموس ).
-
جشیشة
لغتنامه دهخدا
جشیشة. [ ج َ ش َ ] (ع اِ) کبیده ٔ گندم و مانند آن . (منتهی الارب ). جشیش . رجوع به جشیش در همین لغت نامه شود. || بلغوروا. بلغوربا. آش بلغور. (مهذب الاسماء).
-
دشیش
لغتنامه دهخدا
دشیش . [ دَ ] (ع اِ) جشیش . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). دانه ای است چون گندم که در حال سخت بودن آنرا آرد کنند. وآن لغتی است در جشیش . (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی و جشیش و دشیشة شود.
-
دشیشة
لغتنامه دهخدا
دشیشة. [ دَ ش َ ] (ع اِ) آشی است که از گندم کوفته ترتیب دهند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و آن لغتی است در جشیش . (از اقرب الموارد). و رجوع به جشیش شود.
-
یارمه
لغتنامه دهخدا
یارمه . [ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) بلغور. جریش . جشیش . گندم که پزند و خشک کنند و سپس به دست آس خرد کنند.
-
بلغور
لغتنامه دهخدا
بلغور. [ ب ُ ] (اِ) هرچیز درهم شکسته و درهم کوفته ، عموماً. (برهان ) (آنندراج ). || گندم نیم پخته که آن را در آسیا انداخته شکسته باشند، خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ). گندم یا جو که بپزند سپس خشک و نیم کوب کرده در آش و دم پخت و جز آن کنند. (یادداشت مرحو...
-
پست
لغتنامه دهخدا
پست . [ پ ِ / پ َ ] (اِ) هر آردی را گویند عموماً و آردی که گندم و جو و نخود آن را بریان کرده باشند خصوصاً و آنرا بعربی سویق خوانند چه سویق الشعیر آرد جو بریان کرده و سویق الحنطه آرد گندم بریان کرده را گویند... (برهان قاطع). کبیده ٔ آرد. آرد گندم یاجو...