کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جشور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جشور
لغتنامه دهخدا
جشور. [ ] (اِخ ) (پل ...) مقاطعه ای است که در دو طرف شرقی اردن و شمالی باشان در نزدیکی کوه حرمون واقع است و دور نیست که جولان شمالی و لجاه را نیز شامل باشد و مقاطعه ٔ مذکوره در حصه ٔ سبط منسی بود.در زمان داود محل معتبر و مستقلی بود و اب شالوم بن داود...
-
جشور
لغتنامه دهخدا
جشور. [ ج ُ ] (ع مص )دمیدن صبح . برآمدن و روشن شدن صبح . || غائب شدن و دور ماندن مرد از اهل خود. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
جشوریان
لغتنامه دهخدا
جشوریان . [ ] (اِخ ) 1 - ساکنان جشور. 2 - اسم قبیله ای است که در میانه ٔ بلاد عرب و فلسطین سکونت دارند. (قاموس کتاب مقدس ).
-
ابشالوم
لغتنامه دهخدا
ابشالوم . [ اَ ] (اِخ ) (از اَب ، پدر + شالوم ، به عبری ، سلامت ) پسر داود از معکه دختر تلما پادشاه جشور. او بر پدر خویش قیام کرد و پس از جنگی مغلوب گردید و بگریخت و گیسوان بلند او بدرختی پیچیده بدان بیاویخت . در آن حال یوآب یکی از سرداران داود وی را...
-
ارام
لغتنامه دهخدا
ارام . [ اَ] (اِخ ) مملکتی در نزدیکی شام عبرانیان . این نام رابهمه ٔ ممالکی که در شمال فلسطین واقع بود اطلاق میکردند که شرقاً از دجله امتداد یافته به بحرالاوسط میرسید، و از شمال نیز بسلسله ٔ کوههای تاروس ممتد بود، در این صورت شامل الجزیره که عبرانیان...
-
دمیدن
لغتنامه دهخدا
دمیدن . [ دَ دَ ] (مص ) دم زدن و نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). نفس کشیدن . (برهان ). نفس بیرون دادن . نفس زدن . (یادداشت مؤلف ): فح ، فحفحة؛ دمیدن در خواب .(منتهی الارب ). || نفخ . نفث . پف کردن . فوت کردن . نفس از میان دو لب غنچه کرده بیرون دادن چنان...