کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جشع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جشع
لغتنامه دهخدا
جشع. [ ج َ ش َ ] (ع مص ) غالب آمدن حرص . چیره شدن آز. || سخت حریص و آزمند گردیدن . || از فراق دوست بیمناک شدن . || بعد گرفتن حصه ٔ خود را. || بر حصه ٔ دیگری طمع ورزیدن . (منتهی الارب ).
-
جشع
لغتنامه دهخدا
جشع. [ ج َ ش ِ ] (ع ص ) حریص . آزمند. آن که در چیزهاو کارها حرص ورزد. آن که بر حصه و سهم و دارائی دیگران حرص ورزد. ج ، جَشِعون . (منتهی الارب ) (المنجد).
-
جستوجو در متن
-
جشاع
لغتنامه دهخدا
جشاع . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جَشِع. رجوع به همین لغت شود.
-
جشعون
لغتنامه دهخدا
جشعون .[ ج َ ش ِ ] (ع ص ) ج ِ جَشِع. رجوع به همین لغت شود.
-
رثع
لغتنامه دهخدا
رثع. [ رَ ث َ ] (ع اِمص ) حرص و طمع سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء): فیه رَثَع و جشع؛ ای دناءة و حرص . (اقرب الموارد). ناکسی و فرومایگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حرص و شره شدید داشتن . (از اقرب الموارد).