کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جشاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جشاش
لغتنامه دهخدا
جشاش . [ ج َش ْ شا ] (ع ص )صیغه ٔ مبالغه است از مصدر جَش ّ. بسیار کوبنده و شکننده . || بسیار زننده با عصا. (اقرب الموارد). || آردکننده ٔ گندم . (منتهی الارب ). || پاک کننده ٔ جا و مکان . || پاک کننده ٔ چاه . مقنی . چاه کن . || گرینده . اشک بارنده . |...
-
جشاش
لغتنامه دهخدا
جشاش . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جَش ّ یا جُش ّ. رجوع به همین کلمه شود.
-
جستوجو در متن
-
هاشم
لغتنامه دهخدا
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ )ابن عبدالواحد (جشاش )، مکنی به ابوبشر. محدث است .