کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جسماني پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جسمانی
لغتنامه دهخدا
جسمانی . [ ج ِ نی ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به جسم . هر چیز که به جسم منسوب بود. مقابل روحانی . || در اصطلاح ، آن چیزی باشد که در جسم حلول کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : ذات جسمانی او کز دم روحانی بودنه ز صلصال ز مشک هنر آمیخته اند. خاقانی .دل که ب...
-
عشق جسمانی
لغتنامه دهخدا
عشق جسمانی . [ ع ِ ق ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عشقی که مبنای آن بر شهوت باشد. در مقابل عشق معنوی و عشق روحانی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
عالم جسمانی
لغتنامه دهخدا
عالم جسمانی . [ ل َ م ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم طبیعت و ماده است . (شرح حکمة الاشراق ص 157).
-
عرش جسمانی
لغتنامه دهخدا
عرش جسمانی . [ ع َ ش ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )مراد فلک اعلی است . (فرهنگ علوم عقلی از مصنفات ).
-
جستوجو در متن
-
جسدانی
لغتنامه دهخدا
جسدانی . [ ج ُ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به جسد. جسمانی . مقابل روحانی و ربانی : بقدرت تأیید ربانی نه بقوت جسدانی و جسمانی . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 71).
-
جسدی
لغتنامه دهخدا
جسدی . [ ج َ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به جسد. تنی و جسمانی . (ناظم الاطباء).
-
بادیاوندی
لغتنامه دهخدا
بادیاوندی . [ وَ ] (اِ) قوت بدنی و زور و طاقت . (آنندراج ). قوت جسمانی و قوه . (ناظم الاطباء).
-
تنانی
لغتنامه دهخدا
تنانی . [ ت َ ] (ص نسبی ) به معنی جسمانی باشد چه تن بمعنی جسم هم آمده است . (برهان ). بمعنی جسمانی ، آنچه منسوب به جسم باشد مثل حواس عشره و قوای دیگر. (انجمن آرا) (آنندراج ). جسمانی . (ناظم الاطباء). از تن +آن (جمع) + ی (نسبت ) منسوب به کلمه ٔ جمع، ن...
-
تنی
لغتنامه دهخدا
تنی . [ ت َ ] (ص نسبی )بمعنی جسمانی است . (برهان ). منسوب به تن چنانکه در تنانی گذشت ، یعنی جسمانی . (انجمن آرا) (آنندراج ). دارای جسم و جسمانی و مادی . (ناظم الاطباء). پهلوی تنیک . از: تن + ی (نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || در تداول ، اَبَوینی ...
-
عشق روحانی
لغتنامه دهخدا
عشق روحانی . [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عشقی که هدف آن لذت روحی باشد. عشق معنوی . مقابل عشق جسمانی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جسمی
لغتنامه دهخدا
جسمی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) مقابل روحی . آنچه به جسم نسبت دارد. جسمانی . آنکه از جسم باشد : عالم جسمی اگر از ملک اوست ملکی بس بیمزه و بی بقاست . ناصرخسرو.
-
عشق پاک
لغتنامه دهخدا
عشق پاک . [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) عشقی که آلوده به خواهشهای جسمانی نباشد. عشق افلاطونی . (یادداشت مرحوم دهخدا). پاکبازی . رجوع به عشق و عشق افلاطونی و پاکبازی شود.
-
عالم خلق
لغتنامه دهخدا
عالم خلق . [ ل َ م ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کائنات و موجودات عالم جسمانی که در معرض کون و فساد و خلع و لبس اند و آن را عالم شهادت هم میگویند. (تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
آلام
لغتنامه دهخدا
آلام . (ع اِ) ج ِ اَلَم . دردها. رنجها.- آلام جسمانی ؛ دردها که به تن رسد.- آلام روحانی ؛ تعب ها که خاطر و روح آزارد.- آلام نفسانی ؛ کُرَب .