کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جست وجو و نجات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جست زدن
لغتنامه دهخدا
جست زدن . [ ج َ زَ دَ ] (مص مرکب ) جَستن . پریدن . خیز برداشتن . جهش کردن . جِسْت زدن . رجوع به کلمه ٔ مزبور شود.
-
جستوجو در متن
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن َ ] (ع اِمص ) رهائی . خلاصی . آزادی . (ناظم الاطباء). رستگاری . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (دهار). رستن . (فرهنگ نظام ). نجاح . برستن . رهائی یافتن . منجا. منجات . نجاء. پرماس . خلاص . (یادداشت مؤلف ) : و از آن نجات یافتم...
-
عدس سرخ
لغتنامه دهخدا
عدس سرخ . [ ع َ دَ س ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از عدس است و کشک وجو و عدس سرخ به یکجا پزند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن ِ ] (اِخ ) محمدحسین (میرزا...)، ملقب به معین الاسلام . از متأخرین شعر است . وی داستان بوزاسف و بلوهر را بعنوان «کلید بهشت » به نظم آورده است و ماده ٔ تاریخ آن را (1310 هَ . ق .) چنین سروده :به تاریخ ختمش نجات این نوشت عطاآمدت زو کلید بهشت...
-
رستنی
لغتنامه دهخدا
رستنی . [ رَ ت َ ] (ص لیاقت ) لایق نجات . سزاوار رهایی . (یادداشت مؤلف ). || (حامص ) رها شدن و نجات یافتن و در رفتن . (فرهنگ نظام ).
-
چترباز
لغتنامه دهخدا
چترباز. [ چ َ ] (نف مرکب ) کسی که بوسیله ٔ چتر نجات از هوا بزمین فرودآید. آن کس که با چتر نجات از درون بالن هوایی یا از درون هواپیما بزمین فرودآید. فرودآینده با چتر نجات از هوا بزمین . سربازی که بوسیله ٔ چترنجات در خاک دشمن یا در مواضع جنگی دشمن فرود...
-
نجات یافتن
لغتنامه دهخدا
نجات یافتن . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) خلاص شدن . رها شدن . رستگار گشتن . آزاد شدن . (ناظم الاطباء). ابلال . بلول . رستن . رهیدن . رسته شدن : خلق یکسر روی زی ایشان نهادکس به بت زآتش کجا یابد نجات ؟ ناصرخسرو.گفتم که بی پیمبر یابد کسی نجات گفتا که چ...
-
نجات نامه
لغتنامه دهخدا
نجات نامه . [ ن َ / ن ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ آزادی . نامه ٔ خلاصی . برات آزادی . فرمان خلاص و رهائی : زین ده که نجات نامه دارم نه جامگی و نه جامه دارم .نظامی .
-
چتر نجات
لغتنامه دهخدا
چتر نجات . [ چ َ رِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چتری که بوسیله ٔ آن از هوا بزمین فرودآیند. چتر مخصوصی که خلبانان یا مسافران هواپیما هنگام خطر خود را بدان وسیله در فضا رها کنند وبزمین فرودآیند و نجات یابند. چتری که چتربازان با آن چتر از فراز ارتفاع...
-
منجاة
لغتنامه دهخدا
منجاة. [ م َ ] (ع اِ) سبب نجات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبب نجات و رهایی و منه قولهم الصدق منجاة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مناجی . (اقرب الموارد). || (مص ) نجو. نجاء. نجاة. نجایة. (ناظم الاطباء). رجوع به نجو و نجاة شود.
-
معلنداة
لغتنامه دهخدا
معلنداة. [ م ُ ل َ ] (ع اِ) چاره و کمک . || نجات و رهایی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
حنتل
لغتنامه دهخدا
حنتل . [ ح ُ ت َ ] (ع اِ) نجات و رهایی و چاره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حنتال شود.
-
پنج بوخت
لغتنامه دهخدا
پنج بوخت . [ پ َ بُخْت ْ ] (اِ مرکب ) یک دسته از اسامی ایرانیان با کلمه ٔ بوخت ازفعل بوختن و بختن که در پهلوی بمعنی نجات دادن و رهانیدن است ترکیب شده است مثل سه بوخت (بُخت ) یعنی هومت هوخت هورشت (پندار نیک گفتار نیک کردار نیک ) نجات داد. پنج بوخت یعن...
-
ناجی
لغتنامه دهخدا
ناجی . (ع ص ) رستگار از عقوبت . نجات یابنده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رهنده و خلاص شونده . (ناظم الاطباء). نجات یابنده و رستگار. (فرهنگ نظام ). رهنده . (شمس اللغات ). نجات یافته . رهائی یافته . رسته . رستگار. رهیده . خلاص یافته مقاب...