کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جسان
لغتنامه دهخدا
جسان . [ ج ُس ْ سا ] (ع ص ، اِ) دف زنندگان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دف زنندگان . ج ِ جاسن . (ناظم الاطباء). آنانکه دف زنند. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دف زدن
لغتنامه دهخدا
دف زدن . [ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کوفتن بر دف . زدن بر دف تا آواز برآرد. نواختن دف : مطربانْشان از درون دف می زنندبحرها در شورشان کف می زنند. مولوی .دوام عیش تو بادا پس از هلاک عدوچنانکه پیش تو دف می زنند و خصم دفین . سعدی .تقلیس ؛ دف زدن و سرود کردن ...