کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزیرة عکاظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزیرة عکاظ
لغتنامه دهخدا
جزیرة عکاظ. [ ج َ رَ ت ُ ع ُ ] (اِخ ) زمین سنگلاخی است بنزدیک عکاظ که نوبت پنجم از جنگهای فجار آنجا روی داد. ابیات زیر اشاره بدان وقعه است : لقد بلوکم فابلوکم بلائهم یوم الجزیرة ضرباً غیر تکذیب ان توعدونی فانی لابن عمکم و قد اصابوکم منی بشؤبوب و ان ...
-
واژههای مشابه
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) زمینی است به بصرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمینی است به بصرة، که فاصله ٔ بین آن و ابله را درختان نخل پر میکنند و نام جزیره خاص آن باشد. (از تاج العروس ).
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) که آنرا جزیره ٔ اقور و جزیره ٔ قور و اقلیم اقور نیز گویند، عرب به بین النهرین علیا اطلاق میکردند. مؤلف بلدان الخلافة الشرقیه آرد: اعراب بلاد بین النهرین علیا را جزیره می نامیدند، زیرا آبهای دجله و فرات علیا جلگه های آنجا را...
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) نام جزیره ای بزرگ به بلاد زنگ . (از منتهی الارب ).
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج َ رَ ] (اِخ ) نام دهی است یک فرسنگی جنوبی بندر ریگ . (فارسنامه ).
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج َ رَ ] (ع اِ) آداک . و بدین جهت جزیره اش نامیدند که از زمین جدا و منقطع است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موضع خشک میان دریا. (آنندراج ). یکی جزائر دریا و بدان جهت که از قسمت معظم زمین جدا است جزیره اش نامیدند. (تاج العروس از صحاح )...
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج ُ زَ رَ ] (اِخ ) مردم اندلس هرگاه این لفظ را مطلق بگویند بلاد مجاهدبن عبداﷲ عامری را قصد کنند. و آنها عبارتند از: جزیره ٔ میورقه و جزیره ٔ منورقه و آنرا بجهت بزرگ داشت فرمانروای آنجا که نسبت به علماء و بخصوص قراء انعام و احسان بسیار دارد ...
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج ُ زَ رَ ] (اِخ ) موضعی است به یمامه که مردم تغلب را در آنجا درختان نخل است . (از معجم البلدان ). و رجوع به جَزیرَه بهمین معنی شود.
-
جزیره
لغتنامه دهخدا
جزیره . [ ج ُ زَ رَ ] (اِخ ) نام دختر پیران ویسه است که بحباله ٔ سیاوش بود و فرود نام پسر اوست . (شرفنامه ٔ منیری ). مصحف جَریره . رجوع به جَریره شود.
-
جزیره ٔ آبسکون
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ آبسکون . [ ج َ رَ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) نام جزیره ٔ واقع در بحر خزرکه بندرگاه شهر گرگان و استرآباد بوده و بظاهر در طی قرن هفتم آب آنرا فراگرفته و پوشانده است . برای تفصیل بیشتر رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 404 شود.
-
جزیره ٔ ابرکافان
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ ابرکافان . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ بزرگی که در قسمت تنگ خلیج فارس واقع شده است و امروز کشم نامیده میشود و آنرا جزیره ٔ طویله نیز میگفتند و ظاهراً همان جزیره ای است که در کتب جغرافی قدیم بنامهای جزیره ٔ بنی یا ابن کوان و جزیره ٔ ا...
-
جزیره ٔ ابرکمان
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ ابرکمان . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ ابرکافان است . رجوع به کلمه ٔ مزبور شود.
-
جزیره ٔ ابرون
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ ابرون . [ ج َ رَ ی ِ اَ ] (اِخ ) این جزیره بی شک همان هندرابی کنونی است که نزدیک جزیره ٔ قیس یعنی کیش واقع است . (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 282).
-
جزیره ٔ اجیال
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ اجیال . [ ج َ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) از جزایر اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 171 شود.