کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزور
لغتنامه دهخدا
جزور. [ ج َ ] (ع ص ، اِ) شتر کشتنی ومؤنث و مذکر در آن یکسان است یا خاص ناقه ٔ مجزوره است . و لفظ آن مؤنث است هرچند مقصود مذکر باشد. تقول : هذه الجزور. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شتر کشتنی . (دهار). خصوص شتر که مؤنث و مذکر در آن یکسان است و ...
-
واژههای همآوا
-
جذور
لغتنامه دهخدا
جذور. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جَذر. (منتهی الارب ). رجوع به جذر شود.
-
جستوجو در متن
-
طعیم
لغتنامه دهخدا
طعیم . [ طَ ] (ع ص ) جزورٌ طعیم ٌ؛ شتر کشتنی که نه لاغر باشد نه فربه . (منتهی الارب ). یقال : جزورٌ طعوم ٌ و طعیم ٌ؛ ای بین الغث و السمین . (مهذب الاسماء).
-
طعوم
لغتنامه دهخدا
طعوم . [طَ ] (ع ص ) شتر با مغز استخوان و با پیه . || جزورٌ طعوم ؛ شتر کشتنی که نه لاغر باشد نه فربه . مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جزورٌ طعیم مثله . (منتهی الارب ). یقال : جزورٌ طعوم ٌ و طعیم ٌ؛ ای بین الغث و السمین . (مه...
-
جزوری
لغتنامه دهخدا
جزوری . [ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب است به جزور که بمعنای شتر کشتنی باشد. (از لباب الانساب ).
-
اجتلام
لغتنامه دهخدا
اجتلام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) جَلم . گرفتن گوشت که بر استخوان جزور است : اجتلم الجزور. (منتهی الارب ).
-
اتسار
لغتنامه دهخدا
اتسار. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) شتر کشتن و اعضاء آن بخش کردن . || بهره کردن گوشت جزور را. || میانه حال گشتن .
-
وذالة
لغتنامه دهخدا
وذالة. [ وَ / وِ ل َ ](ع اِ) پاره ای گوشت که قصاب پیش از تقسیم جزور جدا کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). در اقرب الموارد فقط به فتح واو آمده است .
-
جزرات
لغتنامه دهخدا
جزرات . [ ج ُ زُ ] (ع اِ) ج ِ جُزُر و این کلمه ج ِ جَزور بمعنی شتر یا خاص شتر کشتنی است . (از تاج العروس ). و رجوع به جُزُر شود.
-
نافقة
لغتنامه دهخدا
نافقة. [ ف ِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث نافق . رجوع به نافق شود. || مرده : جزور نافقة؛ میتة. (ذیل اقرب الموارد). رجوع به نافه شود.
-
جزر
لغتنامه دهخدا
جزر. [ ج ُ زُ ] (ع اِ) ج ِ جَزور، بمعنی شتر یا بخصوص شتر کشتنی . ج ، جُزُرات . (از تاج العروس ). || ج ِ جزیره . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جزیره شود.
-
شتر کشتنی
لغتنامه دهخدا
شتر کشتنی . [ ش ُ ت ُ رِ ک ُ ت َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شتر که کشتن را باشد. شتر که کشتن را سزد. شتر که آماده و مهیای نحر باشد. شترکه ازدر نحر کردن باشد: جزور؛ شتر کشتنی . (دهار).
-
متیاسر
لغتنامه دهخدا
متیاسر. [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص )آن که گوشت جزور را بهره میکند و تقسیم میکند. || آن که به چپ میگردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تیاسر شود.