کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزائر آبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزائر آبی
لغتنامه دهخدا
جزائر آبی . [ ج َ ءِ رِ ](اِخ ) جزائر سیانه . جزائریست که در نزدیکی بسفر ترکیه (بوغاز اسلامبول کنونی )واقع شده اند. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 937).
-
واژههای مشابه
-
جزائر خالدات
لغتنامه دهخدا
جزائر خالدات . [ ج َ ءِ رِ ل ِ ] (اِخ ) همان جزائرالسعادة است که منجمان در آثار خود آورده اند. این جزائر در بحر محیط در اقصای مغرب قرار گرفته و معمور وآبادان بوده و گروهی از حکما در آن سکونت داشته اند و قواعد نجوم را بر آن بنیان نهاده اند. ابوریحان ب...
-
جزائر دریا
لغتنامه دهخدا
جزائر دریا. [ ج َ ءِ رِ دَرْ ] (اِخ ) نام یکی از نواحیی که تحت حکومت داریوش بوده و ذکر آن در کتیبه ٔ بزرگ داریوش آمده است . رجوع به تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 1571 شود.
-
جزائر دیوامحل
لغتنامه دهخدا
جزائر دیوامحل . [ ج َ ءِ رِ ؟ ] (اِخ ) نام جزائری بحدود چین و جاوه و بنگاله . رجوع به از سعدی تا جامی ص 434 شود.
-
جزائر زنج
لغتنامه دهخدا
جزائر زنج .[ ج َ ءِ رِ زَ ] (اِخ ) جزائرالزنج . جزائریست که معادن بلور دارند. رجوع به الجماهر بیرونی ص 184 شود.
-
جزائر سعادات
لغتنامه دهخدا
جزائر سعادات . [ ج َ ءِ رِ س َ ] (اِخ ) همان جزائرالخالدات است . رجوع به جزائر خالدات شود.
-
جزائر مزغنای
لغتنامه دهخدا
جزائر مزغنای . [ ج َ ءِ رِ ؟ن ْ نا ] (اِخ ) نام ناحیه ای است به اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 54 شود.
-
جزائر میورقة
لغتنامه دهخدا
جزائر میورقة. [ ج َءِ رِ ؟ ] (اِخ ) جزیره های پربرکتی است در اندلس که میوه ها و مراعی بسیار و آب و هوای لطیف و پاک و بدون آفت و عاهة دارد. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 30،51، 56، 147، 160، 163، 209، 266، 267 و 332 شود.
-
جزائر بنی مرغنای
لغتنامه دهخدا
جزائر بنی مرغنای . [ ج َ ءِ رِ ب َ م َ غ َ ] (اِخ ) شهریست به مغرب . (منتهی الارب ).
-
جزائر دریاهای خاور
لغتنامه دهخدا
جزائر دریاهای خاور. [ ج َ ءِ رِ دَرْ ی ِ وَ ] (اِخ ) نامی است که در ترجمه ٔ ج 3 تاریخ ادبیات ادوارد برون به سرزمین بریتانیا اطلاق شده است . رجوع به از سعدی تا جامی حاشیه ٔ ص 328 شود.
-
جستوجو در متن
-
اسکیمو
لغتنامه دهخدا
اسکیمو. [ اِ م ُ ] (اِخ ) نام اقوام و طوایفی است که در شبه جزیره ای واقع در انتهای شمالی آمریکا و موسوم به گروئنلاند و نیز در جزائر اطراف قطب شمالی و شبه جزیره ٔ آلاسکا در قطعه ٔ لابرادور و نواحی بین خلیج هودسن و تنگه ٔ برینگ و دیگر نقاط همجوار با ای...
-
دریای محیط
لغتنامه دهخدا
دریای محیط. [ دَرْ ی ِ م ُ ] (اِخ ) بحرالمحیط. بحرالاخضر. اقیانوس . دریای بزرگ . نام دریائی است به مغرب بی منتهی . (آنندراج ). دریایی که در آن آفتاب غروب می کند و آب آن دریا گرم و سبز است مانند سیماب . (شرفنامه ٔ منیری ). آبی که به گرد ربع مسکون درآم...
-
افریقیة
لغتنامه دهخدا
افریقیة. [ اِ قی ی َ ](اِخ ) افریقا و در قدیم به تونس اطلاق میشده . (از فرهنگ فارسی معین ). حمداﷲ مستوفی آرد: از اقلیم دویم وسیم است . مملکتی طویل و عریض است و بلاد مشهورش طرابلس و مهدیه و تونس و تاهرت و سجلماسه و دارالملکش قرطاجینه بوده است و از غای...