کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جریان ژن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جریان طرزه
لغتنامه دهخدا
جریان طرزه . [ ] (اِخ ) از رستاق طبرش همدانی و اصبهانی . (از تاریخ قم ص 120).
-
واحد شدت جریان
لغتنامه دهخدا
واحد شدت جریان . [ ح ِ دِ ش ِدْدَ ت ِ ج َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش شدت جریان الکتریسیته به کار میرود و از واحدهای الکتریکی است ، واحد شدت جریان آمپر است . رجوع به آمپر و شدت جریان شود. و از اضعاف آمپر کیلو آمپر (Ka) است که...
-
جستوجو در متن
-
جنوا
لغتنامه دهخدا
جنوا. [ ج ِ ] (اِخ ) ژنوا. ژن . رجوع به ژن شود.
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن .[ ژُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش لاند از ولایت مُن -دو-مارسان ، دارای 608 تن سکنه .
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژَ ] (ص ) زشت . بدهیئت . (آنندراج ). در زبان پهلوی زشت باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 51). فرومایه . دون . (ظاهراً از مجعولات شعوری است ).
-
اری ژن
لغتنامه دهخدا
اری ژن . [ اِژِ ] (اِخ ) ژان اسکات . فیلسوف و متکلم . مولد او اسکاتلند یا ایرلند به سال 833 م . وی در اظهار عقاید خویش جسور بود و شارل لوشو او را نزد خود خواند. اری ژن به سال 880 م . درگذشت .
-
ژن خان
لغتنامه دهخدا
ژن خان . [ ژَ ] (اِخ ) تولی خان . (دیوان رودکی ج 1 ص 187).
-
اسکت
لغتنامه دهخدا
اسکت . [ اِ ک ُ ] (اِخ ) ژان . رجوع به اری ژن شود.
-
پالماریا
لغتنامه دهخدا
پالماریا. (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی است در خلیج ژن .
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژِ ] (اِخ ) (ایتالیایی : جِنُوا ) نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری ، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه ، دارای 630000 تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنفایس و بندری تجارتی است و بدانجا کارخانه های صنعتی و ک...
-
تانارابین
لغتنامه دهخدا
تانارابین . (اِ) از جمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشند. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.
-
تانالبورین
لغتنامه دهخدا
تانالبورین . (اِ) از جمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشند. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.
-
تانوتیمل
لغتنامه دهخدا
تانوتیمل . (اِ) ازجمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشد. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.
-
تانیزل
لغتنامه دهخدا
تانیزل . (اِ) از جمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشد. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.