کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرغون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرغون
لغتنامه دهخدا
جرغون . [ ج َ ] (اِ) جَرغول . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به جرغول شود.
-
جستوجو در متن
-
زوان بره
لغتنامه دهخدا
زوان بره . [ زَ وام ْ ب َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) لسان الحمل و بارتنگ . (ناظم الاطباء). نام گیاهی است که اطلاق شکم بازدارد و آنرا جرغول و جرغون و خرگوش و خرکول نیز گویند. (آنندراج ). رجوع به لسان الحمل شود. || ورق کاغذ. (ناظم الاطباء).
-
جرغول
لغتنامه دهخدا
جرغول . [ ج َ ] (اِ) دارویی است که آن را زبان بره و به عربی لسان الحمل خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به فارسی اسم لسان الحمل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی دارویی که بارتنگ و بتازی لسان الحمل گویند. جَرغون . (ناظم الاطباء). چرغول . (برهان ). دارویی...
-
خرگوشک
لغتنامه دهخدا
خرگوشک . [ خ َ ش َ ] (اِ مصغر) مصغر خرگوش یعنی خرگوش کوچک . (از ناظم الاطباء) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از آنندراج ) (از برهان قاطع). || نام گیاهی است دوائی و قابض و دفع اسهال کند و آنرا بعربی آذان الارنب خوانند و آن نوعی از لسان الحمل است و بعضی گویند ...