کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرست
لغتنامه دهخدا
جرست . [ ج َ رَ ] (اِ صوت ) جَرَّست . آواز برهم زدن دو چیز و بر هم سودن دندان و آواز دریدن کرباس . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). آواز برهم سودن دندان و جزآن . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع بجرست شود.
-
جرست
لغتنامه دهخدا
جرست . [ ج َرْ رَ س َ ] (اِ صوت ) آواز برهم مالیدن دندان و دریدن کرباس و امثال آن باشد. (ناظم الاطباء) (برهان ). آواز برهم زدن دو چیزو بر هم سودن دندان و آواز دریدن کرباس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جرست به تخفیف نیز آمده . و برست بکسرتین و سین مهمل...
-
جرست
لغتنامه دهخدا
جرست . [ ج ِ رِ ] (ع اِ صوت ) صریر. (مجمل اللغة) . صریر؛ بانگ قلم و در و تخت و جز آن . (از دستور اللغة). رَنّه . (مصادر زوزنی ).- بجرست آوردن چیزی ؛ به آواز نرم آوردن . (از مجمل اللغة). الترنین ؛بجرست آوردن کمان و جز آن . (مصادر زوزنی ).- جرست کردن ...
-
جرست
لغتنامه دهخدا
جرست . [ ج ِرْ رِ ] (اِ صوت ) آواز پاره کردن کرباس و امثال آن .(لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). رجوع به جَرَّست شود.
-
جستوجو در متن
-
جرشت
لغتنامه دهخدا
جرشت . [ ج ِرْ رِ ] (اِ صوت ) لغتی است در جرست که آواز پاره کردن کرباس و امثال آن باشد. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). رجوع به جرست شود.
-
ترنین
لغتنامه دهخدا
ترنین . [ ت َ] (ع مص ) به بانگ آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). به جِرسِت آوردن کمان و جز آن . (زوزنی ). به بانگ آوردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
پت پت
لغتنامه دهخدا
پت پت . [ پ ِ پ ِ ] (اِصوت ) حکایت صوت پیاپی فتیله ٔ چراغ گاه بآخر رسیدن روغن . جرِست چراغ و شمع میران . بانگ فتیله ٔ چراغ و شمع چون خاموش شدن خواهد. آواز فتیله ٔ چراغ چون روغن آمیخته به آب دارد یا روغن آن نزدیک به برسیدن است .- پت پت کردن (چراغ یاشم...
-
اطیط
لغتنامه دهخدا
اطیط. [ اَ ] (ع مص ،اِ) اطیط شتر؛ ناله کردن آن . (از اقرب الموارد). بانگ شتر بزاری . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ناله کردن شتران از ماندگی یا از جدایی بچه یا از ناتوانی ولاغری . و گویند: لاآتیک ما اطت الابل ؛ یعنی نخواهم آمدترا گاهی که شتر ناله کن...
-
صریر
لغتنامه دهخدا
صریر. [ ص َ ] (ع مص ) فریاد کردن و بانگ سخت برآوردن . || بانگ زدن گوش کسی از باعث تشنگی . || سرمازده شدن گیاه . (منتهی الارب ). || جرست کردن قلم و در و پالان شتر و محمل و آنچه بدان ماند. (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) بانگ قلم . (منتهی ...
-
گردنا
لغتنامه دهخدا
گردنا. [ گ َ دَ ] (اِ) مطلق سیخ اعم از سیخ چوبی و آهنی که بدان کباب کنند یا نان را از تنور برآرند. (برهان ) : گر دشمنت ز ترس برآرد چو مرغ پرآخر چو مرغ گردد گردان به گردنا. مسعودسعد.ریگ اندرو چو آتش و گرد اندرو چو دودمردم چو مرغ و باد مخالف چو گردنا. ...