کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (اِخ ) الاب ، جنن البوسی . او راست : مغالط الکتاب و مناهج الصواب . (از معجم المطبوعات ).
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (اِخ ) بک صفا. وی رئیس محکمه ٔ استیناف بود و سپس وکالت دادگستری کرد. نسخه های خطی کمیاب عربی را برای خزانه ٔ تیموریه خریدو جمع آوری کرد. و کتاب بصائر النصیریه را با کمک عیسی افندی معلوف منتشر ساخت . (از معجم المطبوعات ).
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان بن محمدبن خالدبن سعیدبن جرجه مکنی به ابوعمر و ملقب بقنبل . وی درمکه می زیست و از محدثان بود و معروف شدن به جرجی ازجهت انتساب به جدش جرجه می باشد. (از لباب الانساب ).
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) گرجی . گرجستانی . (یادداشت مؤلف ).
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) منسوب است بجرجه که جد محمدبن عبدالرحمان بن محمدبن خالدبن سعیدبن جرجه بود. (از لباب الانساب ).
-
جرجی
لغتنامه دهخدا
جرجی . [ ج ُ] (اِخ ) افندی اسعد. وی در اصل دمشقی و ساکن مصر بوده . او راست : نخبة الانشاء فی الرسائل الحسناء. (از معجم المطبوعات ). صاحب معجم المؤلفین این شخص را جرجس ضبط کرده . رجوع بمعجم المؤلفین و جرجس اسعد شود.
-
واژههای مشابه
-
جرجی رهبة
لغتنامه دهخدا
جرجی رهبة. [ ج ُ ؟ ] (اِخ ) ابراهیم دمشقی . او راست : نزهة الطالب فی علم المغانی والطرب . (از معجم المؤلفین ).
-
جرجی زیدان
لغتنامه دهخدا
جرجی زیدان . [ ج ُ زَ ] (اِخ ) ابن حبیب زیدان . مورخ و روزنامه نگار و داستان نویس و لغوی معروف عرب ، در ماه تشرین (اکتبر) 1861 م . / 1278 هَ . ق . در یک خاندان مسیحی عرب در بیروت بدنیا آمد، و تحصیلات مقدماتی را در مدارس آنجا فراگرفت و در کودکی چندی ب...
-
جرجی مرقس
لغتنامه دهخدا
جرجی مرقس . [ ج ُ ؟ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن جرجی مرقس . او راست : رحلة بطریریک مکاریوس . (از معجم المؤلفین ).
-
جرجی مسرة
لغتنامه دهخدا
جرجی مسرة. [ ج ُ م َ ؟ ] (اِخ ) ابن اسیریدون نقولابن مسرة. از مسیحیان ارتودکس و مطران بود. او راست : 1 - الانوار فی الاسرار. 2 - تاریخ الانشقاق . (از معجم المؤلفین ).
-
جرجی الکندرچی
لغتنامه دهخدا
جرجی الکندرچی . [ ج ُ یُل ْ ک ُ دَ ] (اِخ ) وی از مردم حلب و اهل ادب بوده . شعر او را رقتی است . اوقسمتی از اشعار خود را به صورت رساله ای جمعآوری کردو آن را «زهیرات » نامید. (از اعلام زرکلی چ جدید).
-
جرجی حداد
لغتنامه دهخدا
جرجی حداد. [ ج ُ ح َدْ دا ] (اِخ ) ابن موسی حداد. از شعرای سوریه بود و در نویسندگی شهرت داشت .وی پس از تکمیل تحصیلات در مدرسه ٔ رومی ارتدکس بتدریس عربی اشتغال پیدا کرد. سپس مدت چهارسال به نوشتن مجله ٔ روزانه ٔ «عصرجدید» و مجله ٔ هفتگی فکاهی و مجله ٔ«...
-
جرجی ینی
لغتنامه دهخدا
جرجی ینی . [ ج ُ یَن ْ نی ] (اِخ ) ابن انتونیوس بن جرجس بن میخالی ینی . او از مردم طرابلس شام بود و در آنجا بدنیا آمد و به همان جا بسال 1360 هَ . ق . درگذشت ودر اصل یونانی بود و بمطالعه ٔ تاریخ می پرداخت و در انتشار مجله ٔ «المباحث » شرکت داشت . او ر...