کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرجر مصری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرجر مصری
لغتنامه دهخدا
جرجر مصری . [ ج ُ ج ُ رِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باقلی مصری است که ترمس نامند. (فهرست مخزن الادویه ). باقلی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). جرجر. (از دزی ). رجوع به ترمس شود.
-
جستوجو در متن
-
باقلاء
لغتنامه دهخدا
باقلاء. [ ق ِ ] (ع اِ) باقلا. فول . باقلی . جِرجِر. (تاج العروس ) (منتهی الارب ). دانه ایست معروف و به لغت شام آن را فول هم گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). باقله . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). واحد آن باقلاة و باقلاءة است . (از اقرب الموارد)، مصغر آن ب...
-
باقلی
لغتنامه دهخدا
باقلی . [ ق ِل ْ لی ] (اِ) باقلا. باقلاء. باقلاة. دانه ای از طایفه ٔ بقلیه که مأکول است و بلغت شام آن را فول هم میگویند. (ناظم الاطباء). از جمع حبوب است و گل او را صفت کرده اند. و بتشدید لام هم آمده است . (شرفنامه ٔ منیری ). غله ای باشد که در آش ها ...
-
باقلا
لغتنامه دهخدا
باقلا. [ق ِ ] (اِ) باقلاء. باقلی (در تداول عامه ). از بقولات معروف است . مأخوذ از تازی ، گیاهی از طایفه ٔ بقلیه که دانه های آن مانند لوبیادر غلاف میباشد و باسمر و کالوسک و کوسک و فول نیز گویند. (ناظم الاطباء). در تقسیم بندی گیاهی جزء پروانه واران اس...