کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرئض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرئض
لغتنامه دهخدا
جرئض . [ ج ُ ءِ ] (ع ص ، اِ) سخت بسیارخوار که درخت را به دندان گرفته ببرد. (از متن اللغة). شتر بسیارخوار که درخت را به دندان گرفته ببرد آنرا. (از منتهی الارب ). جُرائض . (از متن اللغة). || شتر بزرگ . (از متن اللغة).
-
جرئض
لغتنامه دهخدا
جرئض . [ ج ُ رَ ءِ ] (ع ص ) ستبر بزرگ شکم . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ). ستبر پهناور. (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) شیر بیشه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
جرئضة
لغتنامه دهخدا
جرئضة.[ ج ُ رَ ءِ ض َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث جرئض به معنی ستبر پهناور. (از ذیل اقرب الموارد). میش سطبر. (آنندراج ). نعجة جُرَئِضَة؛ میش سطبر. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). ماده میش بزرگ . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || شیر بیشه . (از ذیل اقرب الموا...
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژیان ، شرزه ، چیره خران ، برق چنگال از صفات اوست . (آنندراج ). پستانداری عظیم الجثه و قوی از...