کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذیمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جذیمة
لغتنامه دهخدا
جذیمة. [ ج َ م َ ] (اِخ ) آبی است مر جذیمه را. (از منتهی الارب ).
-
جذیمة
لغتنامه دهخدا
جذیمة. [ ج َ م َ ] (اِخ ) ابن مالک بن نصر از طائفه ٔ بنواسدبن خزیمه است که جدی جاهلی است و منسوب بدان جَذَمی باشد. نابغه ٔ ذبیانی درباره ٔ فرزندان وی گفته است :و بنو جذیمة حی صدق سادةغلبوا علی خبت الی تعشار. (از الاعلام زرکلی ).و رجوع به لباب الانساب...
-
جذیمة
لغتنامه دهخدا
جذیمة. [ ج َ م َ ] (اِخ ) مسجد... در کوفه است ، بنای آن را به جذیمةبن مالک بن نصربن قعین از بنی اسد، نسبت میدهند. (از معجم البلدان ).
-
جذیمة
لغتنامه دهخدا
جذیمة. [ج َ م َ ] (اِخ ) قبیله ای است از عبدالقیس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (شرح قاموس ). و نسبت به آن جذمی بتحریک است و جیم او گاهی ضمه داده میشود و گفته میشودجُذمی . (از شرح قاموس ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). قلقشندی آرد: در این عصر شعب...
-
واژههای مشابه
-
ندمانی جذیمة
لغتنامه دهخدا
ندمانی جذیمة. [ ن َ ن َ ج َ م َ] (اِخ ) نام دو ستاره که فرقدان نیز گویند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). لیکن در این بیت از متمم بن نویرة الیربوعی که در رثای برادر خویش مالک گفته است :و کنا کندمانی جذیمة حقبةمن الدهر حتی قیل لن نتصدعافلما تفرقنا کأن...
-
غمر بنی جذیمة
لغتنامه دهخدا
غمر بنی جذیمة. [ غ َ رِ ب َ ج ُ ذَ م َ ] (اِخ ) جایی است در شام . در این مکان تا تیماء دو منزل فاصله است از ناحیه ٔ شام . عدی بن الرقاع گوید : لمن المنازل اقفرت بغباءلوشئت هیجت الغداة بکائی فالغمر غمر بنی جذیمة قد تری مأهولةفخلت من الاحیاء...(از معج...
-
واژههای همآوا
-
جزیمة
لغتنامه دهخدا
جزیمة. [ ج َ م َ ] (اِخ ) ابن العابد مکنی به ابومحمد. ذکر او در سیرة عمربن عبدالعزیز آمده است . رجوع به کتاب مذکور ص 157 شود.
-
جزیمة
لغتنامه دهخدا
جزیمة. [ ج َ م َ ] (اِخ ) ابن مدرکه . نام جدّ چهارم حضرت پیغمبر (ص ) است . (از انساب سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
حریش
لغتنامه دهخدا
حریش . [ ح َ ] (اِخ ) ابن جذیمة. از قبیله ٔ ازد است .
-
جذمی
لغتنامه دهخدا
جذمی . [ ج َ می ی ] (ص نسبی ) منسوب است به قبیله ٔ جذیمه . (منتهی الارب ). منسوب به جذیمه است . (لباب الانساب ). جُذَمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جحدم
لغتنامه دهخدا
جحدم .[ ج َ دَ ] (اِخ ) جذیمی . از طایفه ٔ بنی جذیمه است . اموی در المغازی از ابن اسحاق آرد: وی از مردم بنی جذیمه است که به اسلام درآمدند. واقدی گوید: او از کسانی است از بنی جذیمة که بدست خالدبن ولید بقتل رسیدند. ولی واقدی تنها کسی است که او را جزء ک...
-
عثانة
لغتنامه دهخدا
عثانة. [ ع ُ ن َ ] (اِخ ) آبی است مر جذیمه را. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).